اخیرا


برابر پارسی: بتازگی، به تازگی | ( اخیراً ) بتازگی

معنی انگلیسی:
freshly, lately, latterly, new, newly, recently, yesterday

لغت نامه دهخدا

( اخیراً ) اخیراً. [ اَ رَن ْ ] ( ع ق ) سپس. پس از همه. در آخر. در زمان بازپسین. بتازگی. در این نزدیکیها.

فرهنگ فارسی

سپس پس از همه در آخر در زمان باز پسین بتازگی دراین نزدیکیها. توضیح قاعد. چون وزن فعل دارد تنوین نباید بگیرد ولی در کتابهای لغت معاصر هم بکار رفته است چنانکه در ( المنجد ) ذیل ماد. ( اخر ) آمده .

فرهنگ معین

( اخیراً ) (اَ رَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) در آخر، به تازگی ، جدیداً.

فرهنگ عمید

در زمان نزدیک به حال، به تازگی، نزدیک به زمان گفتگو.

مترادف ها

late (قید)
اخیرا، تا دیر وقت، تا دیر گاه، بیگاه

new (قید)
اخیرا، جدیدا

newly (قید)
اخیرا، بتازگی

lately (قید)
تازه، اخیرا، بتازگی

فارسی به عربی

جدید , حدیثا , متاخرا , موخرا
( اخیراً ) أخیراً

پیشنهاد کاربران

اخیرا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
به تازگی ( دری )
پدنوتن padnutan ( پیشوند مانوی قید ساز پد با واژه ی نوتن که در سنسکریت نوتنه nutana بوده است )
of late
Birth rates have gone down of late.
Recently
این اواخر
در این اواخر
به تازگی

بپرس