اخی ترک

لغت نامه دهخدا

اخی ترک. [ اَ ت ُ ] ( اِخ ) از کلانتران قوم قراتاتار بزمان امیرتیمور که بملازمت تیمور شتافت و بخلعت طلادوز و کمر زرنگار سرافراز شد. رجوع به حبط ج 2 ص 167 شود.

اخی ترک. [ اَ ت ُ ] ( اِخ ) محمدبن حسن پدر ابوالفضائل حسام الدین حسن بن محمدبن حسن المعروف بابن اخی ترک مرید جلال الدین مولوی ومشوق او در نظم مثنوی. ظاهراً اخی ترک از فتیان و از نژاد یزدان یار ارموی متوفی بسال 333 هَ. ق. است ( مقبره یزدان یار اکنون در ارومیه مشهور است ). و در مقدمه دفتر اول مثنوی در حق حسام الدین آمده است : و هو الشیخ ، قدوةالعارفین امام الهدی و الیقین ، مغیث الوری امین القلوب والنهی ، ودیعةاﷲ بین خلیقته و صفوته فی بریته و وصایاه لنبیه و خبایاه عند صفیه ، مفتاح خزائن العرش امین کنوزالفرش ، ابوالفضائل حسام الحق و الدین حسن بن محمدبن حسن المعروف بابن اخی ترک ، ابویزید الوقت ، جنیدالزمان صدیق ابن الصدیق رضی اﷲ عنه و عنهم الأرموی الأصل المنتسب الی الشیخ المکرم بما قال : امسیت کردیاً و اصبحت عربیاً، قدس اﷲ روحه و ارواح اخلافه فنعم السلف و نعم الخلف.

فرهنگ فارسی

مرید جلال الدین مولوی

پیشنهاد کاربران

بپرس