اخوت

/~oxovvat/

مترادف اخوت: برادری، مواخات

برابر پارسی: برادری

معنی انگلیسی:
brotherhood, confraternity, fellowship

لغت نامه دهخدا

اخوت. [ اُ خ ُوْ وَ ] ( ع مص ) برادری. اِخاء. مواخاة. اِخاوت. وخاء. وخائت : والی جوزجان میان ایشان بوساطت بایستاد و نصایح و مواعظ بلیغ تنبیه کرد تا مگر ایشانرا بر قانون اخوت و موافقت مستقیم بدارد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 189 ). || برادر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). دوست شدن.

اخوة. [ اِ وَ / اُ وَ / اُ خ ُوْ وَ ] ( ع اِ ) ج ِ اخ. برادران. دوستان. همنشینان. صاحب مجمعالبیان گوید: اخوة؛ برادرانی که از یک پدر و مادر نباشند و اخوان ؛ برادران یک مادری و یک پدری.

اخوة. [ اِ / اُ وَ ] ( ع اِ ) ج ِ اَخ و اَخ و اخو و اخاً و اُخواً. برادران. ( مؤید الفضلاء ) ( منتهی الارب ): و جاء اخوة یوسف فدخلوا علیه فعرفهم و هم له منکرون. ( قرآن 58/12 ).
- اخوه ابوینی ؛ خواهران یا برادران تنی.

اخوة. [ اُ خ ُوْ وَ ] ( ع مص ) رجوع به اخوت شود.

فرهنگ فارسی

برادرشدن ، برادری، دوستی برادرانه
۱ - ( مصدر ) برادر شدن دوست شدن . ۲ - ( اسم ) برادری اخائ موئ اخاه . ۳ - عنوان افتخاری مرسوم میان صفویان .

فرهنگ معین

(اُ خُ وَّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) برادر شدن ، دوست شدن . ۲ - (اِمص . ) برادری .

فرهنگ عمید

۱. برادر بودن، برادری.
۲. دوستی برادرانه، دوستی خالص.

دانشنامه آزاد فارسی

اُخُوَّت
(در لغت به معنی برادری) اصطلاحی عرفانی و از ارکان سلوک صوفیان. مشایخِ شماری از فرقه ها، از دیرباز، میان هر دو سالکی که تحت تربیت یکی از دو دسته اسماء جلالیه، یا جمالیّۀ (← اسماء الحسنی) حضرت حق باشند، و ازاین رو، تربیتی هم سو را بپذیرند، اخوّت برقرار می کرده اند. بدین ترتیب برادران از واردات خود با یکدیگر سخن می داشتند و در سیر، به کمک یکدیگر می شتافتند. همین اصطلاح، با معنی ای دیگر در میان فتیان و اهل فتّوت نیز به کار می رفته است.

جدول کلمات

برادری

مترادف ها

fraternity (اسم)
برادری، صنف، اتحادیه، انجمن اخوت، دوستی، اخوت

fraternization (اسم)
برادری، اخوت، دوستی کردن

فارسی به عربی

اخوة

پیشنهاد کاربران

برادری. دوستی
دوستی برادرانه دوستی خالص
اخوت چون تا گرد داره میشه مونث ولی برادر که مونث نیس
أخوت از ریشه أخ به معنای ( شبیه و مانند ) و این شباهت یا به دلیل نسبی و خانوادگی است یا به سبب عقیده مثلا - به افرادی که در یکجا بنا بر یکی بودن فکر جمع می شوند أخ گفته میشود.

بپرس