اخوال

لغت نامه دهخدا

اخوال. [ اِخ ْ ] ( ع مص ) خداوند بسیار خال یعنی برادر مادر گردیدن. ( منتهی الارب ). خداوند بسیار خالو شدن. خداوند خال بسیار و کریم گشتن. ( تاج المصادر بیهقی ).

اخوال. [ اَخ ْ ] ( ع اِ ) ج ِ خال ، بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه سیاه که بر اندام بود. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

جمع خال یعنی برادرمادر، دائی
( اسم ) جمع خال دائیان دائیها برادران مادر .
بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه سیاه که بر اندام بود

فرهنگ معین

(اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ خال ، داییان ، دایی ها، برادران مادر.

فرهنگ عمید

= خال۲

پیشنهاد کاربران

خال=برادرمادر خال ه ( تانیث یامونث سازه ) =خواهر مادر=>مفرد
اخوال=برادران مادر خالات =خواهران مادر ( جمع )
کلمه جمع ؛ بردارانِ مادر
اَخوال در حقوق و فقه در مبحث سهم الارث طبقه سوم به خاله و دایی اشاره دارد
جمع دایی، برادران مادر
دائیان، دایی ها ، برادران مادر

بپرس