اخلمد

لغت نامه دهخدا

اخلمد. [ اَ ل َ م َ ] ( اِخ ) ( بند... ) سدی بخراسان.

پیشنهاد کاربران

اخلمد، احتمالاً منشعب از کلمه آخال مد به مفهوم چشمه آب گرم مداوم و امتداد یافته و دائمی که از لایه های گرم زیرزمینی عبور کرده باشد و گرم شده باشد نام گذاری گردیده است. هرچند با توجه به تحقیقی که در فضای اینترنت کردم از وجود چشمه آب گرم چیزی نیافتم. ولی احتمالا در غارهای آهکی که در اون منطقه وجود دارد احتمال وجود چشمه آب گرم هم شاید وجود داشته باشد. یا قبلاً وجود داشته است.
...
[مشاهده متن کامل]

توضیح کاملتر از برداشت معنی اخلمد در این تفسیر به شرح زیر می باشد.
اَخگر؛یک کانسپت کلامی متشکل از آخ و گر. آخ به مفهوم آختن و آمیخته کردن. و گر منشعب از گرمی و گرما. در مجموع به کسی گفته می شود که چیزی را با گرما آمیخته کند.
کسی که آهن را گداخته می کند. آتش افروز. دمنده ی آتش. کسی که در آهنگری مسئول دمیدن آتش بر آهن است تا آهن سرخ و گداخته شود.
اصطلاح اوخ شدن و آخ گفتن به مفهوم داغ شدن و سوختن.
گداختن؛ نتیجه ی گداخته شدن فلز باعث سرخ شدن و گدازه ای از فلز و نورانی شدن تحت عنوان اختر و ستاره.
اَختر؛ به مفهوم ستاره سرخ نورانی. ستاره ای که گداخته است و از خود نور می دهد.
اختراع؛ بر همین مبنا به مفهوم روشن شدن و حل شدن یک مسئله ی حل نشده.
اختناق؛ بر همین مبنا به مفهوم خفقانی که باعث تنش و ایجاد گرما در یک جریان می شود. شیر اختناق در صنعت در لوله ها باعث افزایش فشار و تولید گرما می شود. در صنعت تبرید و خودرو و دیگر صنایع در حال استفاده است.
آخال؛ سرزمینی که آتش در حال سوختن دارد، یک اسب پارسی و پرقدرت هم تحت عنوان آخال تیکه در فرهنگ و تمدن ایرانی ها وجود دارد.
اَخته؛ سوخته شده. داغ شده.
آخ؛ فریادی که از روی سوختن گفته می شود.
البته اصطلاح تفته شدن به مفهوم با گرما آب چیزی گرفته شدن و خشک شدن می باشد. مثل اصطلاح تُف کردن که عمل آب دهان را بیرون انداختن.
راسته و زنجیره ی کلمات مرتبط در این خصوص عبارتند از ؛
اَخ، آخ، اَختر، اَخگر، گداختن، اختناق، اختراع، آخال. اخته، اختیار ( یاری گرفتن و خیر دیدن از گرما وجود )

بپرس