[ویکی فقه] اخلاق وظیفه گرا، یکی از نظریات مطرح شده در اخلاق هنجاری بوده و در پاسخ به این پرسش که "معیار بایدها و نبایدهای اخلاقی چیست؟" شکل گرفته است. این نظریه بر ارتباط وظیفه و اخلاقی بودن عمل تاًکید دارد. در نظر افراد معتقد به اخلاق وظیفه گرا، عملی اخلاقی خواهد بود که ذاتاً ویژگی اخلاقی داشته باشد، نه آنکه لزوماً نتیجه ای اخلاقی داشته باشد. بر اساس این دیدگاه، ملاک درستی و نادرستی عمل با قطع نظر از نتایج و پیامدهای آن، منوط به خود عمل و ویژگی های آن است.به عبارت دیگر، وظیفه گرایان معتقدند که انجام افعال اخلاقی، قطع نظر از نتایجی که به بار می آورند، برای انسان الزامی است و این الزام در خود افعال قرار دارد و نه این که مترتب بر فعل و مؤخر از آن باشد. وظیفه گرایان معتقدند درستی یک عمل به دلیل طبیعت خود عمل است نه چیزی ورای آن. کانت مشهورترین چهره وظیفه گرایان، معتقد است که تنها قاعده و قانون اخلاقی است که درستی یا نادرستی اعمال را معین می کند نه نتیجه آن.
کلمه باید و البته ضد آن نباید در مهم ترین کاربردش، واژه ای است که حاکی از ارزش یک عمل در نظامی اخلاقی یا دینی است. و مهم ترین سؤال در این حوزه این است که معیار این بایدها و نبایدها چیست؟ و چرا انسان ها خود را به این تکالیف ملتزم می دانند؟ پاسخی که به این پرسش داده می شود مبنای وجود چنین تکالیفی را پایه می گذارد و دایره و نوع این تکالیف را توسعه یا تضییق می کند. از مهمترین پاسخ هایی که به این مساله داده شده، پاسخی است که ایمانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴) برای توجیه تکالیف اخلاقی ارائه کرده است.این مبنا بعدها در فلسفه اخلاق تبدیل به یک مکتب شده و پیروانی پیدا کرد که خود را وظیفه گرا (Deontological Ethics) می نامیدند. این نوع نگاه به اخلاق را اگر چه می توان در فلسفه پیش از کانت پی جویی نمود، اما از آنجا که عامل اصلی ترویج و شهرت آن خود کانت بوده است لازم است برای شناخت آن، ابتدا دیدگاه وی تبیین شود.
دیدگاه کانت
کانت دیدگاه خود را عمدتاً در دو کتاب «بنیاد ما بعدالطبیعه اخلاق» و کتاب «نقد عقل علمی» عرضه کرده است. نظریه کانت را می توان در شمار نظریات واقع گرایانه اخلاقی قرار داد که عنصر وظیفه، بیشترین نقش را در ساختار آن دارد.
مصباح، محمدتقی، مکاتب اخلاقی، ص۲۷۵.
۱- برهان هایی که کانت برای مطلق بودن وظیفه اخلاقی ذکر می کند هر دو به شکل قابل ملاحظه ای مورد نقد و نقض قرار گرفته است.
ریچلز، جیمز، فلسفه اخلاق، ص۱۸۸-۱۸۴.
...
کلمه باید و البته ضد آن نباید در مهم ترین کاربردش، واژه ای است که حاکی از ارزش یک عمل در نظامی اخلاقی یا دینی است. و مهم ترین سؤال در این حوزه این است که معیار این بایدها و نبایدها چیست؟ و چرا انسان ها خود را به این تکالیف ملتزم می دانند؟ پاسخی که به این پرسش داده می شود مبنای وجود چنین تکالیفی را پایه می گذارد و دایره و نوع این تکالیف را توسعه یا تضییق می کند. از مهمترین پاسخ هایی که به این مساله داده شده، پاسخی است که ایمانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴) برای توجیه تکالیف اخلاقی ارائه کرده است.این مبنا بعدها در فلسفه اخلاق تبدیل به یک مکتب شده و پیروانی پیدا کرد که خود را وظیفه گرا (Deontological Ethics) می نامیدند. این نوع نگاه به اخلاق را اگر چه می توان در فلسفه پیش از کانت پی جویی نمود، اما از آنجا که عامل اصلی ترویج و شهرت آن خود کانت بوده است لازم است برای شناخت آن، ابتدا دیدگاه وی تبیین شود.
دیدگاه کانت
کانت دیدگاه خود را عمدتاً در دو کتاب «بنیاد ما بعدالطبیعه اخلاق» و کتاب «نقد عقل علمی» عرضه کرده است. نظریه کانت را می توان در شمار نظریات واقع گرایانه اخلاقی قرار داد که عنصر وظیفه، بیشترین نقش را در ساختار آن دارد.
مصباح، محمدتقی، مکاتب اخلاقی، ص۲۷۵.
۱- برهان هایی که کانت برای مطلق بودن وظیفه اخلاقی ذکر می کند هر دو به شکل قابل ملاحظه ای مورد نقد و نقض قرار گرفته است.
ریچلز، جیمز، فلسفه اخلاق، ص۱۸۸-۱۸۴.
...
wikifeqh: اخلاق_وظیفه گرا