اخلاق فردی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] افعال انسان در یک تقسیم بندی کلی دو گروه می شود:
افعالی که در ارتباط با موجود نامحدود و فناناپذیر است. رابطه انسان و خدا را دربرمی گیرد و افعالی که با موجود یا موجودات محدود و فناپذیر ارتباط دارد رابطه انسان با محیط پیرامون را بر قرار و تنظیم می کنند.
پس در مجموع انواع روابط انسان که افعال او را تقسیم می کند از این قرار است:
علم اخلاق می تواند درباره همه انواع روابط انسان بحث کند و فعل خوب و درست را در هر یک از این عرصه ها معرفی کند در گذشته های دور، عالمان اخلاق بیشتر به رابطه انسان با خود و خدا توجه داشته اند ولی در اسلام به روابط گوناگون انسان توجه شده است.
اخلاق علمی است که به ما نشان می دهد روابط گوناگون خود را چگونه تنظیم کنیم تا به هدف غایی از خلقت خویش دست یابیم. اخلاق روابط انسان را دربرمی گیرد بنابراین اصلاح آن به معنای اصلاح همه روابط انسان و نتیجه آن رسیدن انسان به تعادل واقعی خواهد بود. مقصود از تعادل واقعی انسان این است که آرزوها و افعال انسان با استعدادها، نیازها و غایات وجودی او هماهنگ شود. بعد از بیان این مقدمه ی لازم در این مقاله قسم اول رابطه انسان مطرح هست یعنی رابطه انسان با خودش یا همان اخلاق فردی.
مقصود از رابطه انسان با خود چیست؟ مگر هر رابطه ای دو طرف ندارد، پس چگونه می توان از رابطه یک چیز با خودش سخن گفت؟ اگر بپذیریم که هر رابطه ای دو طرف می خواهد، ناگزیر باید برای روابط انسان با خویش توضیحی داشته باشیم. پس می گوییم اگر بخواهیم به رابطه ای میان انسان و خودش قایل شویم، باید نوعی تعدد وجوه و ابعاد را در او بپذیریم. در این صورت مقصود از رابطه انسان با خود، روابطی است که میان ابعاد مختلف وجود او برقرار می شود. آشکارترین ابعاد وجودی انسان که از یکدیگر تمیز داده می شود، نفس و بدن اوست.
آیا مقصود از رابطه انسان با خود، رابطه نفس و بدن است؟ با در نظر آوردن افعال اختیاری انسان نسبت به بدن خویش، می گوییم رابطه نفس و بدن یکی از روابطی است که می توان درباره ارزش اخلاقی آن سخن گفت، ولی آیا رابطه انسان با خود مختصر به همین رابطه است؟ بدون شک این گونه نیست. برای نمونه، انسان خود را می شناسد. شناخت نوعی رابطه است که میان عالم و معلوم برقرار است. آیا مقصود از این که انسان خود را می شناسد این است که نفس انسان به وجود بدنش آگاه است؟ بی شک چنین نیست. انسان علاوه بر آگاهی از بدن خود نسبت به افعال و احوال خویش نیز آگاه است. انسان به اراده، شادمانی، اندوه و... دیگر احوال خود آگاه است و هیچ یک از افعال و احوال او، بدنِ او نیستند.

پیشنهاد کاربران

بپرس