اخطاء

لغت نامه دهخدا

اخطاء. [ اِ ] ( ع مص )خطا کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || منسوب بخطا کردن. خطا گرفتن بر کسی. || اخطاء فی دینه ؛ براه خطا رفت بقصد و یا بی قصد. || فاگذشتن از کسی که قصد وی داری. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). || بر گام زدن داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ): اخطیته ؛ واداشتم او را بر گام زدن.

اخطاء. [ اَ طَءْ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از خَطَاء. خطاکارتر.
- امثال :
اخطاء من ذباب .
اخطاء من فراشة.

فرهنگ معین

(اَ ) [ ع - فا. ] ۱ - (مص ل . ) خطا کردن ، اشتباه کردن . ۲ - (مص م . ) منسوب به خطا کردن ، خطا گرفتن بر کسی .

پیشنهاد کاربران

بپرس