دیکشنری
مترجم
بپرس
اخضاج
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اخضاج. [ اِ ] ( ع مص ) اخضاج امر؛ شکستن آنرا. یقال : اخضجوا الأمر؛ اذا نقضوه. ( تاج العروس ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها