اخرنباق

لغت نامه دهخدا

اخرنباق. [ اِ رِم ْ ] ( ع مص ) سر فروافکندن. || خاموش بودن. خاموش شدن. و در مثل است : مخرنبق لِینباع ؛ ای ساکت لداهیة یریدها. ( منتهی الارب ). || دوسیدن بزمین.

پیشنهاد کاربران

بپرس