( آخر سنگین ) آخر سنگین. [ خ ُ رِ س َ ]( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آخورِ سنگین. آخری که در آن کاه و علف نباشد. || جایی که در آن حاصل ونفعی نبود. ( از برهان ). مقابل آخر چرب : رخش ترا برآخر سنگین روزگار برگ و گیا نه و خر تو عنبرین چرا.
خاقانی.
|| سنگاب. مجازاً، چرب آخر : حق تو خاقانیا کعبه تواند شناخت وآخر سنگین طلب توشه یوم الحساب.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
( آخر سنگین ) ( اسم ) ۱ - آخری که در آن کاه و علف نباشد . ۲ - جایی که در آن حاصل و نفعی نبود مقابل آخرچرب . ۳ - سنگاب .