اخر سنگین

لغت نامه دهخدا

( آخر سنگین ) آخر سنگین. [ خ ُ رِ س َ ]( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آخورِ سنگین. آخری که در آن کاه و علف نباشد. || جایی که در آن حاصل ونفعی نبود. ( از برهان ). مقابل آخر چرب :
رخش ترا برآخر سنگین روزگار
برگ و گیا نه و خر تو عنبرین چرا.
خاقانی.
|| سنگاب. مجازاً، چرب آخر :
حق تو خاقانیا کعبه تواند شناخت
وآخر سنگین طلب توشه یوم الحساب.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

( آخر سنگین ) ( اسم ) ۱ - آخری که در آن کاه و علف نباشد . ۲ - جایی که در آن حاصل و نفعی نبود مقابل آخرچرب . ۳ - سنگاب .

پیشنهاد کاربران

بپرس