اخثار. [ اِ ] ( ع مص ) سطبر و جغرات گردانیدن شیر را. کلچانیدن. || اخثار زَبد؛ مسکه را فسرانیدن ، یعنی ناگداخته گذاشتن. بناگداختن مسکه. ( تاج المصادر بیهقی ).- امثال :مایدری ا یخثر ام یذیب ؛ درباره کسی گویند که بیرون شد کار نداند و مترددباشد.