اختیاری
/~extiyAri/
برابر پارسی: گزینشی، کامیک، دلبخواهی، آزاد، آزادانه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
جدول کلمات
مترادف ها
مستقل، مجاز، روا، اختیاری، عاری، ازاد، حق انتخاب، رایگان، مجانی، رها، مختار، مبرا، غیر مقید، سرخود، میدانی
انتخابی، اختیاری
مطلق، دلخواه، مستبدانه، اختیاری، قرار دادی
اختیاری، ارادی، داوطلبانه، به خواست
اختیاری
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
در گزینش
چهار دیواری
طوعاً
casual = اختیاری ، گاه گاه ، خیالی ، راحت ،
ارادی، گزینشی، کامیک، دلبخواهی، آزاد، آزادانه، میلی
ویکالی، هلیژاری
دل بخواه