اختیار فرمودن

لغت نامه دهخدا

اختیار فرمودن. [ اِ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) اختیار کردن. برگزیدن. ترجیح دادن. رجحان نهادن :
سموم وحشت غربت ، بدان تنعم و ناز
که داشتم بوطن ، اختیار فرمودم.
ظهیر فاریابی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اختیار کردن بر گزیدن ترجیح دادن رجحان نهادن .

پیشنهاد کاربران

بپرس