اخته کلمه ای تورکی است که از فعل اختلمق به معنی پیچاندن بیضه گرفته شده است
خایه بشده. ( مهذب الاسماء ) . خایه بیرون کشیده. ( دهار ) . خایه پوست کشیده. ( مهذب الاسماء ) . اخته. خَصی. خواجه. خصی شده : و خصیانهم منهم مسلولون. ( اخبار الصین و الهند ص 17 ) . فان عندی خادمین مسلولین رومیین. ( الوزراء جهشیاری ص 247 ) .
هیختن - هخته - اخته - لخته ( بسته شدن و شکل و ریخت ( رخت ) گرفتن )
هیختن به چم تبدیل و تغییر است
هخته= اخته ( ختنه ) = تغییر کرده
لخته = بسته شده و شکل گرفته / لخت = انچه که من بدان بست ( ریخت ) گرفتم
... [مشاهده متن کامل]
ریخت = رخت ( بستر ) => ریخت = بست گرفته شده
آهیختن = تبدیل شدن
برآهیختن = بر آهیختن => بر = کنار / بالا و بسیار و کامل - زود و تند
=> بسیار و کامل تبدیل شده ( دگرگونی اساسی ) از بر بودن = کامل بودن
واژه آهن نیز از آهیختن امده به چم تبدیل شده یا همان ریخته شده ( ریخته گری ) یا لخته گری ( بسته شده )
هخته = اخته = لخته ( لخت ) = رخته ( رخت ) = ریخته
لخت شدن = شکل بسته شده و ساخته شده را عریان کردن
رخت= بستر ( آنچه که هیخته شده است و تغییر یافته و شکل گرفته )
Neutered : اخته ( حیوان ) ( n )
Castrated : اخته ( انسان ) ( n )
Neutering : اخته سازی حیوانات ( n )
Castration : اخته سازی انسان ( n )
Neuter : اخته کردن حیوانات ( v )
Castrate : اخته یازی انسان ( v )
خایه کشیده. [ ی َ / ی ِ ک َ / ک ِ دَ /دِ ] ( ن مف مرکب ) خصی کرده. اخته کرده. ( آنندراج ) . اخته. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 379 ) . مجبوب.
هیختن و اَهیختن دو کلمه متضاد هستند.
هیختن از هی و خَتن تشکیل شده است و به معنی خودآورنده و زندگی دهنده است که خود آورند همان تولید مثل است.
ختن همان خودآی است و هی زندگی و درود است.
هیختن با گرفتن پیشوند《 اَ》به اهیختن تبدیل میشود و معنی کسی که نمی تواند تولید مثل کند می دهد و اَهیختن کوتاه شده به اخته تبدیل میشود.
... [مشاهده متن کامل] مجبوب . [ م َ] ( ع ص ) ساده کرده . ( مهذب الاسماء ) . خصیه برآورده . ( از منتهی الارب ) . اخته و خایه کشیده . ( ناظم الاطباء ) . مرد شرم از بیخ بریده . ( از اقرب الموارد ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . بریده شرم و گندبریده . خایه بریده . مقطوع . ( یادداشت ایضاً ) : و بسیار باشد که به سبب این ریشها قضیب را گر خایه را بباید برید و مردم را خصی باید یا مجبوب و یا ممسوح . ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ) .
... [مشاهده متن کامل]
- خصی مجبوب ؛ خواجه ٔ خایه کشیده . ( ناظم الاطباء ) .
|| جب ؛ انداختن هر دو سبب مفاعیلن است ، �مفا� بماند فَعَل بجای آن نهند و فعل چون از مفاعیلن منشعب باشد آن را مجبوب خوانند یعنی خصی کرده به سبب آنکه هر دو سبب از آخر آن انداخته اند. ( المعجم چ دانشگاه ص 52 ) .
خصی بصی. [ خ َ صی یُن ْ ب ِ صی یُن ْ ] ( ع ص مرکب، از اتباع ) خایه کشیده. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
کنده خایه ؛ آنکه خایه ٔ او را برآورده باشند. خصی. ( فرهنگ فارسی معین ) . اخته و خایه برآورده. ( ناظم الاطباء ) . خصی کنده شده. ( آنندراج ) .
در پهلوی:
آختن: axtan
آهیختن: ahixtan
آهنجیدن: ahanjitan
( فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " آهیختن" می نویسد : ( ( آهیختن به معنی بدر کشیدن در پهلوی در ریخت اَهختن ahīxtan و اَهنجیتن بکار می رفته است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ز پویندگان هر چه مویش نکوست
بکشت و ز سرشان برآهیخت پوست؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 251. )
آونگ - آونگان - آویج - آویزه - آهنگ - آخته - گلاویزان - اویخته - فرازده
بر طراز آخته پویه کند چون عنکبوت
بر بدستی جای بر، جولان کند چون بابزن
ستای شمع
موش دشتی مگر ز تاک بلند
دیده بد آخته کدوئی چند
کرد چون مرغ بر رسن پرواز
از کدوها رسن برید به گاز
اخته و بخته بخمه بچم خایه بیرون کشیده انکه خایه اش اهیخته اند و انچه ثروتیان گفته درست نمی باشد
اخته واژه ایرانی هست که به زبان مغولی و ترکی راه یافته است
و همان واژه آهیختن هست به معنی بیرون کشیدن و اقته چی به معنی کسی بود که کارش بیرون آوردن تخم و خایه "الاغ" و "گاو" و دیگر حیوانات و گاهی حتی نوع انسانها بود هماننددر اورده شدن خایه های آغا محمد خان قاجار )
... [مشاهده متن کامل]
آما به دلیل اینکه درزبان ترکی /h/ آواها ی h/ & kh/ وجود نداشته گویشوران مغول و ترک آن را اکته چی آوا گویی می کردند. و /ک/ ترکی چیزی نزدیک به ق بوده است . متاسفانه شاد روان دهخدا لغت دانی خوبی بودند ولی واژه شناس نبودند وشور بختانه لغت نامه دهخدا از نظر ریشه شناسی افتضاح هست
به معنای بیرون کشیده است و اشاره به آلت تناسلی مردان دارد که اخته میشود
بی خایه، خواجه، بدون بیضه
آخته : آویخته
دکتر ثروتیان در مورد واژه ی آخته در بیت زیر می نویسد : ( ( احتمال ترکی بودن لفظ بعید نیست چنانکه در ترکی " آخته یا اخته " به هر حیوان نر خصی شده و عقیم گردیده گفته می شود و همچنین محتمل است در زمان شاعر " آخته کدو " در معنی " کدو تنبل " امروزی معمول بوده ؟؟ ) )
... [مشاهده متن کامل]
موش دشتی مگر ز تاک بلند
دیده بد آخته کدوئی چند
کرد چون مرغ بر رسن پرواز
از کدوها رسن برید به گاز
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 582 )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)