اختن


مترادف اختن: ( آختن ) برکشیدن، کشیدن، بالابردن، برافراشتن، کوک کردن، نواختن

لغت نامه دهخدا

( آختن ) آختن. [ ت َ ] ( مص ) آهختن. آهیختن. برآوردن. آهنجیدن. لنجیدن. کشیدن. برکشیدن. تشهیر. بیرون کشیدن. بیرون کردن. یازیدن. سَل . استلال. اخراج :
یکی آخته تیغ زرین ز بر
یکی برسر آورده سیمین سپر.
اسدی.
تا بتاج هدهد و طاوس در کین عدوت
تیرهای پرزده ست و تیغهای آخته.
انوری.
ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته ای
صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست.
سعدی.
گرش بر فریدون بدی تاختن
امانش ندادی بتیغ آختن.
سعدی.
تیغ زبان آخت برای جدل
کی شده در شهرت کاذب مثل.
؟
- آختن جامه و پوست ؛ بیرون کردن و برکشیدن و برکندن آن از تن :
کمانهای ترکی بینداختند
قبای نبردی برون آختند.
فردوسی.
گوان جامه رزم برآختند
نیایش کنان دست بفراختند.
اسدی.
ز تن پوستهاشان برون آختند
وزآن جامه گونه گون ساختند.
اسدی.
- آختن ریسمان و نخ و طراز و مانند آن ؛ مد و بسط و کشیدن آن :
بر طراز آخته پویه کند چون عنکبوت
بر بدستی جای بر، جولان کند چون بابزن.
منوچهری.
چون طرازی آخته فردا بخواهی ریختن
گر کشد بر جامه جاهت فلک نقش طراز.
سنائی.
- آختن صف ؛ صف کشیدن. رده شدن :
همیدون صف شاعران آخته
بخوانده ثناها و پرداخته.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
- از خانه بیاختن ؛ از خانه بیرون بردن و بیرون کردن :
بدان ای پدر کآن جوانان من
که هستند همزادو اخوان من
ز خانه مرا چون بدشت آختند
برهنه بچاهم درانداختند.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
- برون آختن ؛بدر کشیدن. بدر آوردن. بیرون کردن. اخراج :
بکشتی و مغزش برون آختی
مر آن اژدها را خورش ساختی.
فردوسی ( شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1 ص 33 ).
- دست آختن ؛ دست دراز کردن. دست یازیدن :
ندانست کس غارت و تاختن
دگر دست سوی بدی آختن.
فردوسی.
به ایزدگشسب آن زمان دست آخت
به بیهوده بر، بند و زندانْش ساخت.
فردوسی.
تو نشنیدی این داستان بزرگ
که شیر ژیان افکند پیش گرگ
که هر کو بخون کیان دست آخت
زمانه جز از خاک جایش نساخت.
فردوسی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آختن ) ( مصدر ) ( آخت آزد خواهد آخت بیاز آزنده آخته ) ۱- بر آوردن کشیدن بر کشیدن بیرون کشیدن : آختن تیغ آختن شمشیر از نیام . ۲ - بر افراشتن بالا بردن : سر تاجشان بر سپهر آختند ( یوسف و زلیخا ) . ۳ - کوک کردن و نواختن آلت موسیقی .
بر آوردن آهیختن
آهیختن، آهختن، یاختن: برکشیدن، بر آوردن وبیرون کشیدن چیزی، آخته: آهیخته، برکشیده، بر آورده، برافراشته
بر اختن بر کشیدن تیغ

فرهنگ معین

( آختن ) (تَ ) (مص م . ) ۱ - بر آوردن ، بیرون کشیدن (تیغ وشمشیر از غلاف ). ۲ - بالا بردن ، برافراشتن . ۳ - آماده و کوک کردن ساز.

فرهنگ عمید

( آختن ) برکشیدن، برآوردن و بیرون کشیدن چیزی، مثل بیرون کشیدن تیغ از غلاف.
= آختن

دانشنامه عمومی

اچتن ( به هلندی: Echten ) یک منطقهٔ مسکونی در هلند است که در لمسترلند واقع شده است. [ ۱] اچتن ۲۳۵ نفر جمعیت دارد.
عکس اختنعکس اختنعکس اختن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

unsheathe (فعل)
اختن، از غلاف در اوردن، از غلاف بیرون کشیدن

پیشنهاد کاربران

با سلام آقای اقبالی هیچ مشکلی نیست الهی به حق پروردگار جلت عظمته همیشه مجادلات ومجالسات علمی چه مجازی وچه حقیقی وحضور ی برقرار باشد حقیقتا پارسی فاقد یک فرهنگستان فلسفی است عرب علاوه بر قرآن عظیم الشان
...
[مشاهده متن کامل]
قاموس فلسفی که دانشمندان ایرانی مانند ابن سینا وخیام ومنظومه وشرح منظومه حاج ملاهادی اسرار سبزواری وشرحی برشرح منظومه استاد مطهری نوشته ولی بیش از بیست فرهنگ پارسی همه معنی کاربردی دارد و هیچکدام معنی فلسفی ندارد ولی انگلیسی فرهنگشان فلسفی است وقاموس کاربردی را برای کودکستان درس میدهند حقیر خیلی دیر بفکرافتادم تا خواستم بنویسم سکته کامل کردم وبعد احیای قلب عمل کردم وهنوز از بستر نتوانسته ام حرکت کنم منتهی درهمین بستر واژگانی که اصلا ثبت نشده اند را معنی میکنم هرچند که این دیکشنری آبادیس امین ومومن نیست ولی من که بقصد قربتا الی الله مینویسم برایم فرقی نمیکند چه بنام من منتشر نماید یا بنام خودش فقد هدف نشر مطالب است

من به خاطر حرفایی که زدم چون خوب دقت نکردم ولی خوب بعدش دقت کردم دیدم شما هستید بخشید شرمنده هستم.
با بررسی های انجام انگار چنین فردی به اسم مهرآشیان مسکنی وجود اگر چیزی گفتمبه شما عذرخواهی می کنم و شرمنده هستم ببخشید خانم گرامی
آیا ما شعر ی معاصر به اسم مصیب مهرآشیان مسکنی داریم
نمی دام چرا آبادیس لینک نگذاشته دوباره می گذارم فقط این اسم مصیب مهرآشیان مسکنی در آبادیس هست.
حال شما خوب بادگر رمق ما کم است
دفتر هستی ببین. وضع جهان مبهم است
سرخوش این روزگار خسته زهشیاری شد
خیمه به ساحل نزن زلزله اندر یم است
بوهمن عشق زد موج بدریا چو کوه
گر بکرانه زند اول یک ماتم است
...
[مشاهده متن کامل]

حال من خوش نشین سخت بتو بسته شد
بین دو عاشق چنین رابطه ها محکم است
عقرب زلف کژت با قمراست هم قرین
نیش بزن بر تنم جان و دلم محکم است
عشق تو انگاشتم فاصله نگذاشتم
شک وتوهم مکن دفتر عشق توهم است
بر تو نظر میکنم گل شکوفا شود
باغ نظر ای چمن خار به گل توام است
ازچه به مهرآشیان میزنی با تیغ نار
خنجر ابرو بکش قوس کمانش کم است
بداهه
مصیب مهرآشیان مسکنی

بعد خواندن این سروده حقیر دوبار نام مرا سرج کن یا برو به فیسبوک نام م مرا سرج کن درفیس پروفایلی هم بنام عباس مسکنی دارمغیر از سروده هایم
شما گفتید استاد دوست گرامی نام مرادر گوگل سرج بزن خودم از بزرگترین شاعران معاصر هستم ویکی ما زدیم نبود استاد لینک رو قرار می دهم استاد ولی یک چیز دارم
برای شما استاد
ضرب المثل زهی خیال باطل کنایه از چیست
...
[مشاهده متن کامل]

این ضرب المثل به این معناست که آرزوها و تصورات فرد، واقعیت ندارند و او در خیال خود به سر می برد. این می تواند برای افرادی که خود را مشهور می پندارند، ولی در واقع اینطور نیستند، به کار رود. �
۱ - به کسی می گویند که خوش خیال است و در تصورات موهوم خویش سیر می کند.
۲ - یعنی چه بیهوده و خام می اندیشی!
۳ - وقتی کسی در مواجهه با مسائل بسیار خوش بینانه می نگرد و نقاط ضعف مسئله یا عواقب خطرناک کاری را نمی سنجد، این ضرب المثل را به او می گویند؛ یعنی عاقلانه نیندیشیدی!
۴ - بعضی مواقع به که کسی درباره شخصی که به بدقولی و انجام کارهای ناپسند معروف شده، اعتماد کند، میگویند: زهی خیال باطل! یعنی یک درصد هم احتمال نده که او کار تو را راه بیندازد یا ضرری به تو نزند.
۵ - برای رد کردن یا اصطلاح نظرات دیگران می گویند. یعنی با نظرت موافق نیستم، اشتباه فکر کردی، جوانب کار را نسنجیدی، تصورات خام و کودکانه داری و …
۶ - مثلا: خیلی به وام احتیاج دارم هنور ضامن گیر نیاوردم. باید برم به باجناقم بگم ضامنم بشه.
– زهی خیال باطل! از ایشون به تو خیری نمیرسه. دنبال شخص دیگه ای بگرد!

فرمایش شما ترکیبی است از نگرش های تاریخی، زبان شناختی، هویتی و همچنین نقد به تعصبات زبانی و قومی که در فضای ایران دیده می شود. برای پاسخ دقیق، علمی و مستند به نکات مهمی که مطرح کردید، موارد را به صورت بخش بندی بررسی می کنم و در هر بخش منابع معتبر یا تحلیل مستدل ارائه می دهم:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🔹 ۱. ترک زبان بودن مردم آذربایجان و پیوند آن با تمدن های کهن
ادعا: آذربایجان مهد تمدن ۶ هزار ساله است اما زبان ترکی از ترکستان و مغولستان آمده و با تمدن کهن سازگار نیست.
پاسخ:
منطقه ی آذربایجان بی شک یکی از کهن ترین مناطق تمدنی ایران زمین است ( تمدن هایی چون ماننا، اورارتو، مادها و بعدها آتروپاتن و آتشکده های زرتشتی ) .
اما زبان ترکی آذری فعلی، زبان مادها یا آتروپاتنی ها نبوده، و ورود آن به منطقه در دوران پس از قرون وسطی ( از سده های ۵ تا ۸ هجری قمری ) رخ داده است. این دیدگاه، با نظر اکثر زبان شناسان و مورخان، همچون:
پروفسور احسان یارشاطر
مینورسکی ( V. Minorsky )
آنّا ب. هارتمن
ریچارد فرای
تطابق دارد.
با این حال، امروزه زبان ترکی آذربایجانی، بخشی از هویت مردم آذربایجان شده و نمی توان آن را �بی ربط به تمدن� دانست. زبان ها، مانند فرهنگ ها، می توانند جایگزین شوند اما مردم یک منطقه از نظر فرهنگی و تمدنی استمرار تاریخی دارند.
- - -
🔹 ۲. ترک بودن عثمانی ها و مغول ها و نسبت آن با زبان ترکی
ادعا: عثمانیان از ترک بودن عار داشتند، مغول ها زبان ترکی را جانشین زبان خود کردند، و زبان ترکی ابزار رسانه ی آن ها شد.
پاسخ:
مغول ها در ابتدا به زبان مغولی سخن می گفتند، اما در ایرانِ تحت حکومت ایلخانان، بسیاری از مغول ها به ترکی زبانان خراسان، قفقاز و آناطولی آمیخته شدند و در نهایت زبان ترکی، بویژه ترکی قبچاقی و اوغوزی، رایج تر شد.
عثمانیان از قبیله ای ترک زبان در قونیه برخاستند، و زبان ترکی عثمانی زبان رسمی امپراتوری شان شد. آن ها هیچ گاه از ترک بودن خود عار نداشتند، بلکه آن را مایه ی افتخار خود می دانستند.
اتفاقاً، امپراتوری عثمانی ادبیات کلاسیک ترکی را با الهام از فارسی و عربی شکوفا کرد. شاعران بزرگ ترک زبان مانند فضولی، نبی، باقی و نافعی نشان می دهند که زبان ترکی توانایی بالا در شعر دارد.
- - -
🔹 ۳. آیا زبان ترکی برای غزل سرایی مناسب نیست؟
ادعا: استاد شهریار گفته اگر پارسی گو نبودم، غزل نمی سرودم و زبان ترکی برای غزل سرایی مناسب نیست.
پاسخ:
این جمله یا اشتباه نقل شده، یا به درستی فهم نشده است. استاد شهریار، خود از شاعران بزرگ شعر ترکی است. منظومه ی "حیدربابایه سلام" از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی است که در سطح جهان شناخته شده است. خود شهریار می گوید:
> "من در اشعار ترکی ام، احساسات مادری خود را بیان می کنم. "
شهریار نه تنها غزل های ترکی سروده، بلکه زبان ترکی را بسیار شیرین می دانست و از آن برای بیان عواطف عمیق استفاده کرده است.
زبان ترکی آذربایجانی، مانند دیگر زبان های تُرکی، دارای وزن عروضی، قافیه، ردیف و موسیقی زبانی خاص خود است.
برای نمونه، اشعار فضولی بغدادی ( قرن ۱۶ میلادی ) که هم به ترکی، هم فارسی و هم عربی می سرود، در سه زبان به یکسان قدرت داشت.
- - -
🔹 ۴. آیا زبان ترکی وزن عروضی دارد؟
پاسخ: بله، دارد.
زبان ترکی آذربایجانی، ترکی استانبولی، تاتاری، ازبکی و. . . همگی دارای سنت شعری مبتنی بر عروض عربی هستند.
بسیاری از شاعران کلاسیک ترک، مانند:
علی شیراف فضولی
نظامی گنجوی ( که برخی اشعار ترکی هم دارد )
محمود شَبَستَری ( در آثار ترکی )
شاعران صفوی چون خطایی ( شاه اسماعیل )
از عروض در اشعار ترکی استفاده می کردند.
- - -
🔹 ۵. آیا زبان ترکی از مغولستان آمده و ریشه ای در ایران ندارد؟
پاسخ: نه دقیقاً.
زبان های ترکی بخشی از خانواده زبانی آلتایی هستند و از ناحیه اوراسیا ( از سیبری تا آسیای مرکزی ) سرچشمه گرفته اند.
اما از دوره هخامنشیان و اشکانیان، اقوام ترک زبان در حاشیه های شمال شرقی ایران سکونت داشته اند ( رجوع شود به منابعی مانند �جغرافیای تاریخی خراسان� از احمد رُبان ) .
از دوره سلجوقیان به بعد، زبان ترکی در ایران، آناطولی و قفقاز جایگاه رسمی و فرهنگی پیدا کرد.
- - -
🔹 ۶. آیا رضا شاه از ترس انقلاب مشروطه از ناسیونالیسم پیروی نکرد؟
پاسخ: دقیقاً برعکس.
رضا شاه پهلوی، تحت تأثیر ناسیونالیسم ایرانی با الگوهای غربی و فرانسوی، سیاست "ایران گرایی" افراطی را در پیش گرفت.
او به طور سیستماتیک زبان های غیرفارسی مانند ترکی، کردی، عربی و بلوچی را در مدارس، مطبوعات و حتی گفت وگوی عمومی ممنوع کرد.
نام های جغرافیایی تُرکی و کردی تغییر داده شد ( مثلاً قارص به قارس، قوشاچای به میاندوآب، و. . . ) و زبان ترکی در مدارس آذربایجان به شدت سرکوب شد.
این روند، نه حاصل ترس از مشروطه، بلکه تقلید از ناسیونالیسم اروپایی ( شبیه ناسیونالیسم فرانسه، ترکیه آتاتورکی و. . . ) بود.
- - -
📚 منابع معتبر برای مطالعه بیشتر:
1. Richard Frye, The Heritage of Persia
2. Peter Golden, An Introduction to the History of the Turkic Peoples
3. Minorsky, Studies in Caucasian History
4. G. Doerfer, Turkische und mongolische Elemente im Neupersischen
5. آثار دکتر محمد مقدم، دکتر صادق کیا، دکتر جواد هیئت
6. یادنامه شهریار و سخنرانی هایش در باب زبان مادری
- - -
استاد شهریار: آذربایجان کانونِ زبانِ پهلوی و نژادِ آریا بود آوا
پارسی انجمن: استاد شهریار نه تنها یکی از چامه سرایانِ نامدارِ زبانِ پارسی در روزگار ما است که میهن دوستی آگاه نیز بود. این ایران دوستی او در چامه هایش، همچون سروده ی تختِ جمشید یا در ستایشِ فردوسی، بازتابی گسترده دارد.
شهریار که خود از آذرآبادگان بود و بدان بوم مهری بسیار داشت، آذربایجان دوستی اش برپایه ی ایران پرستی اش بود. از همین رو بود که گفت:
ترکی ما بس عزیز است و زبانِ مادری
لیک اگر �ایران� نگوید، لال باد از وی زبان
مرد آن باشد که حق گوید، چو باطل رخنه کرد
هم بایستد بر سرِ پیمانِ حق تا پایِ جان
شهریار بدینجا نیز پیش از خواندنِ غزلِ �پر می زند مرغِ دلم با یادِ آذربایجان� می گوید: �کانونِ زبانِ پهلوی آذربایجان بوده، مرکزِ ایران آذربایجان بوده، کانونِ نژادِ آریا، دروازه ی شرق، دروازه ی غرب، همه، آذربایجان بوده است. �
این سخنانِ استاد شهریار را در زیر بشنوید:
این گفته ها نشان دهنده ی آگاهیِ تاریخیِ شهریار است. او به نیکی از این راستیِ تاریخی آگاه بود که زبانِ آذربایجان پیش از ترک تازیِ ترکان گویشی از زبانِ پارسی با نامِ پهلویِ آذری بوده و بر همین پایه است که به روشنی گوید که �آذربایجان کانونِ زبانِ پهلوی بوده است�.
او همین سخنان را در سروده ای دیگر، در پاسخ به بیگانه گرایانی که آذربایجانیان را به دروغ ترک می دانند و می خوانند، نیز بازگفته است:
تو همایون مهدِ زردشتی و فرزندانِ تو
پورِ ایران اند و پاک آیین نژادِ آریان
اختلافِ لهجه ملیت نزاید بهرِ کس
ملتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه ای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
مادرِ ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر
روزِ سختی چشمِ امید از تو دارد همچنان
بی کس است ایران، به حرفِ ناکسان از ره مرو
جان به قربانِ تو ای جانانه آذربایجان
یا در سروده ی دیگرش در ستایشِ فردوسی:
فلک یک چند ایران را اسیرِ ترک و تازی کرد
در ایران خوانِ یغما دید تازی، ترک تازی کرد
�وطن خواهی� در ایران خانمان بر دوش شد چندی
به جز در سینه ها آتشکده خاموش شد چندی
چو از شهنامه ، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خونِ ملیت به جوش آمد
زبانِ پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
زِ کنج ِ خلوتِ دل، اهرمن رفت و سروش آمد
لینک پایین قرار می دهم صحبت صدای استاد شهریار عزیز هست

منابع• https://parsianjoman.org/6827/استاد-شهریار-آذربایجان-کانونِ-زبانِ-پ/
باسلام اقای محموداقبال حقیر از تعصب بیجای ترک زبانان هم وطنم که اغلب اهل آذر آبادگان مهدآتشگاه مقدس آذر بررزین که سند تمدن شش هزار ساله دارد ترکستان وحشی در بیابان های مغولستان گوشت روباه و سگ وگربه مییخورد
...
[مشاهده متن کامل]
نه قسطنطنیه کبیریا عثمانی بعداز مغول ترک بود و از ترک بودن عار داشتن لذا در حکومت ایلخانیان این زبان که یکی از ابزار های رسانه ای ملل جهان است جانشین ابزار روابط عمومی قدیم خود کردندامپراطوری عثمانی هم مانند امپراطوری ساسانی که ابزارهای روابط عمومی آن روزگار که کردی وبلوچی ولری تاتی وگیلکی ومازنی را توسعه داده بود لذا امپراطوری وسیع عثمانی هم ترکی و عربی وعبری که همان ریشه عبری سبب اشغال فلسطین شد را در خود پرورش داد و بعداز تجزیه ممالک اسلامی توسط انگلیس اولین فردی که امپراطوری عثمانی را بنام خود مصادره کرد آتا ترک بود و بعد آل سعود سرزمین حجاز را بنام خود عربستان سعودی کردند ولی رضاشاه از ترس ملت ایران که تازه انقلاب خونین مشروطه را پشت سرگذاشته بود از رفتار آنان پیروی نکردلذا حدیث است از پیامبر گرامی که یک زبان بلد باشی ینفری دوزبان دونفری سه۳نفرالاخ. . . وحضرت استاد شهریار فرموده من اگر پارسی گو نبودم یک غزل هم نداشتم تنها لسانی که باآن نمیشود غزل سرود زبان ترکی است من از طعنه گفتم غزل ترکی فرزند حسین مهرآشیان فوق لیسانس زبان انگلیسی است گفتم در انگلیسی هم وزن عروض هست یا نه گفت با فارسی از لحاظ وزن عروضی هیچ فرقی ندارددوست گرامی نام مرادر گوگل سرج بزن خودم از بزرگترین شاعران معاصر هستم ویکی از مریدان حضرت استاد شهریار واستاد سایه. . . امیرهوشنگ ابتهاج

مصیب مهر آشیان مسکنی آقای سعید سرور نقش یشون هستند
پاسخ به چنین متونی نیازمند برخورد علمی، مستند و بدون تعصب است. متن شما پر از شوخی، طنز، یا شاید هم طعنه به برخی دیدگاه های افراطی در حوزه هویت سازی و زبان شناسی است. با این حال، چون پرسش شما درخواست پاسخ مستند به چنین ادعاهایی دارد، اجازه بدهید هر بخش را جداگانه تحلیل کنیم:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
1. ادعای ارتباط زبان ترکی با "چاک" یا "تَرک"
پاسخ علمی:
ادعای ریشه شناسی زبان ترکی از واژه �ترک� به معنای شکاف یا چاک، کاملاً نادرست و فاقد اعتبار علمی است.
واژه �ترک� ( Turk ) به عنوان نام یک قوم و زبان، ریشه ای بسیار کهن در منابع آسیای مرکزی دارد. کهن ترین کاربرد این واژه در منابع چینی مربوط به قرن ششم میلادی است، برای مثال در اسناد مربوط به خاقانات گوک ترک.
زبان ترکی جزو خانواده زبان های آلتایی یا به تعبیر جدیدتر �زبان های ترکی�، دارای ساخت صرفی خاص و ویژگی های منحصربه فرد است که هیچ ارتباطی با ریشه های واژگان فارسی یا عربی ندارد.
واژه �ترک� به معنای ترک کردن یا گسیختن، که در زبان عربی یا فارسی هست، از ریشه متفاوتی است و اشتراک لفظی با نام قوم ترک ( Turk ) دارد، نه اشتراک ریشه.
📚 منابع:
Clauson, Gerard. An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish.
Golden, Peter B. An Introduction to the History of the Turkic Peoples.
- - -
2. ادعای سرقت غزلیات ترکی فردوسی توسط عنصری یا بیهقی
پاسخ علمی:
هیچ مدرک تاریخی یا نسخه شناختی در اختیار ما نیست که نشان دهد فردوسی به زبان ترکی شعر گفته باشد.
دیوان عنصری، بیهقی یا دیگر شعرای دربار غزنوی نیز هیچ اشاره ای به سرقت شعر از فردوسی ندارند.
فردوسی خود در دیباچه شاهنامه تأکید می کند که زبانش فارسی است و هدف او احیای زبان پارسی بوده:
> بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی
سخن از "غزلیات ترکی فردوسی" کاملاً جعلی است و هیچ نسخه خطی یا اثر مستند آن را تأیید نمی کند.
📚 منابع:
شاهنامه فردوسی ( نسخه تصحیح شده دکتر جلال خالقی مطلق )
یوسف اقبال، تاریخ ادبیات ایران در دوره اسلامی
- - -
3. ادعای آموزش ترکی به ایرج و تورج در چند هزار سال پیش
پاسخ علمی:
شخصیت های ایرج و تورج اسطوره ای هستند و در شاهنامه بازتابی از کشمکش های قومی میان نژادهای مختلف ایرانی، به ویژه ایران و توران هستند.
توران در شاهنامه سرزمین دشمن است، اما این به معنای ارتباط مستقیم با ترکان تاریخی نیست. حتی خود فردوسی در مواردی ترکان را از تورانیان تفکیک می کند.
هیچ سند تاریخی یا زبان شناسی وجود ندارد که ثابت کند در چند هزار سال پیش، کسانی از "ترکستان" زبان ترکی را به شاهزادگان افسانه ای آموزش داده اند.
📚 منابع:
محمدتقی بهار، سبک شناسی
احسان یارشاطر، ایران در ادبیات حماسی
- - -
4. ادعای ترکی زبان بودن بومیان آمریکا و استرالیا
پاسخ علمی:
این ادعا از نظر علمی کاملاً مردود و بی اساس است.
بومیان آمریکا ( سرخ پوستان ) زبان هایی از خانواده های زبانی مانند: نا - دنه، آلگونکویی، یوکای، مایا، آزتک و. . . داشتند.
بومیان استرالیا نیز دارای زبان هایی از خانواده زبان های بومی استرالیا بودند، مثل وُرُنجِری و آرِرنته.
زبان ترکی هیچ ارتباط ژنتیکی یا ساختاری با این زبان ها ندارد. این ادعاها معمولاً از طرف جریانات پان تورانیستی افراطی مطرح می شوند و مورد تأیید هیچ زبان شناس آکادمیک در دنیا نیستند.
📚 منابع:
Campbell, Lyle. Historical Linguistics: An Introduction.
Dixon, R. M. W. The Languages of Australia.
- - -
جمع بندی:
ادعاهای ذکرشده در متن شما، چه به صورت طنز یا جدی، هیچ کدام پشتوانه علمی، تاریخی یا زبان شناختی ندارند. حتی بسیاری از نظریات پان ترکی افراطی مدرن نیز چنین دیدگاه هایی را جدی نمی گیرند. تاریخ نگاری، زبان شناسی تاریخی و نسخه شناسی علمی ابزارهایی هستند که به ما کمک می کنند از افسانه پردازی یا تحریف واقعیت پرهیز کنیم.

وقتی حضرت بابا آدم یرقون نسا را بر ننه هوا انداخت با ترکی لب از ترک وناف ولبش گرفت چون زبان برترک بقول ترکهالذت خاصی داشت زبان و لسان ترکی از چاک وشکاف یا یقول ترکها از تَرک تُرکی مشتق واشتققاق یافت غزلیات
...
[مشاهده متن کامل]
ترکی حضرت فردوسی را عنصری یا بیهقی از داخل دیوان سرقت کردند آن حکیم فرزانه مجبور شد نام مثنویات فارسی خود را شاهنامه بگذارد. البته کیکاووس چندهزار سال پیش دو دانشمند ادبیات نمیدانم چگونه معجزه آسا از ترکستان وحشی برای معلمی ادبیات ایرج وتورج دو شاهزاده پیدا نمود تا به آنها درس ترکی بدهد اروپائیان هم وقتی آمریکا واسترالیارا کشف کردند دیدندبومیان آن قاره ها ترکی مکالمه میکنند

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

اختناختناختن
واختن ، واخِتاندن=
چیزی را برای کسی واختاندن ، کنایه از در حال آماده کردن یک نقشه ی شوم به صورت پنهانی و در سایه برای کسی ، معمولا به منظور انتقام.
اگر تیغ دورانش انداخته است
نه شمشیر دوران هنوز آخته است
منبع. فرهنگ عمید
اختن
نواختن آلات موسیقاری وسازهای بادی را هم به تقلیدار ساز های زهی بکار گرفته اند یاز را بامضراب و زخمه نوازش و دشمن را با تیغ وشمشیر مینوازند به همان دلیل واژه نواختن و آختن به جای نوازیدن وآختن بکاربرده اند
بررسیِ کارواژه یِ " آختن/آزیدن" با بُن کنونیِ " آز" /پیشنهادِ واژه به جایِ پیشوندِ آلمانیِ " - ur/Ur "
1 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با پیشوندها داریم:
1. 1 - " یاختن" با بُن کنونیِ " یاز" :
...
[مشاهده متن کامل]

" یاختن" برآمده از کارواژه یِ " اَیاختن" با بُن کنونیِ " اَیاز" است که در آن " اَی" پیشوند است. چنانکه در زیرواژه یِ " اَی" از این تارنما آورده ام، پیشوندِ پارسیِ میانه یِ " اَی" به ریختِ " ی" درآمده است: نمونه " اَیاری به یاری"/ " اَیافتن به یافتن" و. . . .
نکته: کارواژه یِ " اَیاختن/یاختن" را هم از نگرِ ساختاری و هم از نگرِ چمیک ( =معنایی ) با کارواژه یِ " اَیافتن/یافتن" همسنجی کنید.
1. 2 - " فرآختن/فرآزیدن" با بُن کنونیِ " فرآز":
"فرآختن" از پیشوندِ " فر، فرا" به همراه کارواژه یِ " آختن" ساخته شده است. پیشوندِ " فَر/ فَرا" به پیشوندِ "فرَ" از زبانِ اوستایی برمی گردند که به چمِ " پیش، جلو، دور، ورا" بوده است.
1. 3 - " ترآختن/ترآزیدن" با بُن کنونیِ " تَرآز":
" ترآختن/ترآزیدن" از پیشوندِ " تَر، تَرا" به همراه کارواژه یِ " آختن/آزیدن" ساخته شده است. ما در زبان پارسی میانه گونه یِ تراگذرایِ این واژه را داشته ایم: ترازینیتَن ( =تر. آز. ین. یتَن ) که با بازگردانش به پارسیِ کُنونی واژه یِ " ترازاندن" را خواهیم داشت.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با کارواژه هایِ اوستایی داریم:
ما کارواژه یِ " آختن" را به همراهِ کارواژه یِ اوستاییِ " دا" در واژه یِ " داختن =دا. آختن" از کارواژه یِ " پَرداختن/پردازیدن" داشته ایم.
نکته: در زبانِ اوستایی و پارسی میانه هم آمیختگیِ دو " آ " ، یک " آ" می سازد؛ در اینجا ( دا. آختن = داختن ) .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
3 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با واژه یِ " اَغ" در " اغرَ = اغ. رَ" از زبانِ اوستایی به چم" نخست، آغاز" داشته ایم. واژه یِ " آغازیدن" برآمده از واژه یِ اوستاییِ " آغ" به همراهِ کارواژه یِ " آزیدن/آختن" است؛ پس ریختِ دیگرِ " آغازیدن"، " آغاختن" می باشد.
با همسنجیِ شماره هایِ 1 و 3 در بالا می توان از " آغ" به عنوانِ پیشوندِ کارواژه بهره برد.
پیشنهاد ( بسیار ارزشمند ) :
من به جایِ پیشوندِ آلمانیِ " - ur " که به امری " آغازین، نخستین، بنیادین" اشاره دارد، پیشوندِ " آغ" را پیشنهاد می کنم. چنین پیشنهادی می تواند در یافتنِ برابرهایی به جایِ واژگانِ " Urelement ، Ursprung، Urbild، Urspracheو. . . " بسیار رهگشا باشد. همچنین می توان از پیشواژه یِ " بُن" یا پیشوندِ " نِ" نیز بهره برد.

در پهلوی:
آختن: axtan
آهیختن: ahixtan
آهنجیدن: ahanjitan
( فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " آهیختن" می نویسد : ( ( آهیختن به معنی بدر کشیدن در پهلوی در ریخت اَهختن ahīxtan و اَهنجیتن بکار می رفته است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( ز پویندگان هر چه مویش نکوست
بکشت و ز سرشان برآهیخت پوست؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 251. )

آخته شدن چیزی به چیزی : برکشیده شدن آن به سوی این ، مثلاً تیغ به سوی دشمن.
آخته شدن دل به مهر : کشیده شدن دل به سوی محبت.
صاحب باغ چون شناخته شد
هر دو را دل به مهر آخته شد
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 577 )
تیغ از نیام کشیدن وبلا فاصله به دشمن با اسب تاختن است و تاختن سوار کار اسب از این واژه گرفته شده است والا بدون جنگ باید تازیدن باشد
۱. بیرون کشیدن ( مطلقا )
۲. کشیدن تیغ از غلاف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)