لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
مترادف ها
بهانه، گریز، طفره، طفره روی، اختفاء، عذر، طفره زنی
اختفاء، پنهانی، پنهان بودن
اختفاء، پنهانی، تنهایی، پوشیدگی، خلوت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ناپیدا کردن. [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اعدام. تباه کردن. از بین بردن. زایل کردن. محو ساختن. امحاء. معدوم کردن. نیست و نابود کردن : ولایت شرق و غرب را کواکب آسا معدوم و ناپیدا ساخت. ( حبیب السیر
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ص 134 ) . || غیب کردن. پنهان کردن. نهفتن. استتار. اخفاء. تغییب. پوشاندن از انظار : چون [ هارون ] برآنجا [ برآن تحت ] بخفت ، بمرد و خدای تعالی آن تخت را ناپیدا کرد. ( مجمل التواریخ ) .
اختفاء:[اصطلاح نظامی]اختفاء یا پنهان کاری به کلیه اقداماتی اطلاق می شود که مانع از قرار گرفتن تاسیسات و تجهیزات در دید دشمن گردیده و یا تشخیص تاسیسات و تجهیزات و همچنین انجام فعالیت های خاص را برای او غیر ممکن یا مشکل میسازد.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )