دیکشنری
مترجم
بپرس
اختراعی
/~exterA~i/
معنی انگلیسی
:
made-up
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اختراعی. [ اِ ت ِ ] ( ص نسبی ) من درآوردی. من عندی. پیش خودی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به اختراع . ۱ - نو پدید آورده نو ساخته ابداعی . ۲ - من در آوردی پیش خودی .
مترادف ها
inventive
(صفت)
مبتکر، اختراعی، اختراع کننده
فارسی به عربی
مخترع
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها