اختتاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شکسته شدن از اندوه یا بیم یا مرض. || فروتنی کردن. || تافتن ریشه جامه را. || بازداشتن کسی را از کاری. || فروختن متاع خود یکان یکان بتفاریق. || فریب دادن کسی را. فریفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || فریفته شدن. ( زوزنی ). || اختتاء از؛ پنهان گردیدن از کسی به بیم یا شرم. || ترسیدن از. || ربودن چیزی را. || متغیر شدن رنگ چهره از بیم کسی چون پادشاه و جز او.