اخبال

لغت نامه دهخدا

اخبال. [ اِ ] ( ع مص ) بعاریت دادن شتر ماده تا شیر آن بخورد. || بعاریت دادن اسب تا جهاد کند بر آن. || اشتر فرا کسی دادن تا پشم و شیر برگیرد و اسب تا غزو کند. ( تاج المصادر بیهقی ). || بحسب طلب کسی عاریت دادن. ( منتهی الارب ). || دوبخش کردن شتران که نصف آن امسال بچه آرند و نیمی بسال دیگر، چنانچه زمین را دو قسمت کنند برای زراعت که نصف یک سال مزروع گردد و نصف بسال دیگر. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس