اخباث

لغت نامه دهخدا

اخباث. [ اِ ] ( ع مص ) یاران خبیث جمع کردن. || فرزندان خبیث زادن. || خبث آموختن. || فاسد گردانیدن. پلید کردن. ( زوزنی ). || خداوند پلید گشتن. ( زوزنی ). || اخباث قول ؛ سخن پلید گفتن. || بدی مردم گفتن.

فرهنگ فارسی

جمع خبیث
یاران پلید جمع کردن فاسد گردانیدن

فرهنگ عمید

۱. یاران خبیث جمع کردن، با مردم خبیث همنشین شدن.
۲. خبث آموختن.
۳. پلید کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس