اخباب
لغت نامه دهخدا
اخباب. [ اَ ] ( اِخ ) موضعی است قرب مکه. || گفته اند شهری است جنب سوارقیه از دیار بنی سلیم مذکور در شعر عمربن ابی ربیعه. ( معجم البلدان ).
اخباب. [ اِ ] ( ع مص ) پویانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ): اخب فرسه ؛ پویانید اسب خود را و منه قولهم : جأوا مخبین.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید