لغت نامه دهخدا
- امثال :
اخ تفش را پیش مرغ نمی اندازد ؛ بسیار ممسک و بخیل است.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) عدم موافقت با یکدیگر خف کردن نزاع کردن . ۲ - خلیفه و جانشین کسی گردیدن . ۳ - نزد کسی آمد و شد کردن تردد کردن . ۴ - ( اسم ) نزاع کشمکش . یا اختف آرائ . عقاید گوناگون داشتن مقابل اتفاق آرائ . یا اختف اخق . ۱ - در خوی و خلق و شیو. کار با یکدیگر اختف و ناسازگاری داشتن . ۲ - تضاد دو کوکب در جوهر چنانکه یکی سعد و دیگری نحس یا یکی ناری و دیگری مائی باشد . یا اختف کلمه . دو آوازی اختف رائ ی . یا اختف نظر . مختلف بودن نظر و عقیده عقید. گوناگون داشتن . یا حل اختف . بر طرف کردن سبب های ناسازگاری و اختف از میان بردن ناهماهنگی و خف . ۵ - اسهال شکم روش .
فرهنگ معین
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
در انگلیسی hawk and spit گفته میشه