اِحیای اَراضی (land reclamation)
(یا: بازیافت اراضی) عملی که نواحی خارج از دسترس را برای استفادۀ آدمی دسترس پذیر می کند. زمین های باتلاقی، بیابان ها، و اراضی ساحلی زیر آب رفته به طور طبیعی خارج از دسترس اند؛ همین طور معادن سطحی، جایگاه های تخلیه زباله، و مکان های دفن زبالۀ شهری، زمین های بایر و سترونی اند که براثر فعالیت انسانی پدید آمد ه اند. زمین هایی که از این گونه نواحی احیا شده باشند برای کشاورزی و جنگل کاری، مقاصد تفریحی، جایگاه حیات وحش، و ساخت وسازهای صنعتی یا مسکونی به کار برده می شوند. حوزه هایی که به نحو طبیعی خارج از دسترس قرار دارند غالباً به دلیل رطوبت شدید آن هاست. نواحی مرطوب یا باید زهکشی یا خاکریزی شوند. زهکشی به چند طریق اجرا می شود؛ با ساختن منظومه ای از مجراها، از راهِ قراردادن لوله های زهکشی، و از طریق نصب تلمبه برای کشیدن آب. در بسیاری از موارد، برای جلوگیری از ورود آب به اراضی احیاشده، باید خاکریز ساخته شود. عملیات خاک ریزی مستلزم ریختن مقادیر زیادی مواد مناسب مانند شن است که غالباً با حفّاری کردن نواحی مجاور فراهم می آید. آب را یا از طریق پمپاژ (تلمبه کردن) آب از منابع زیرزمینی و یا با انتقال آن از طریق سامانۀ آبیاری به مناطق خشک می رسانند. احیای زمین های باتلاقی و نواحی مردابی، رفاه بسیاری از کشورها را به نحو نظرگیری افزون کرده است. هلند نمونه ای بارز از این امر به شمار می آید. در طی قرن ها، در این سرزمین با ساختن دیواره ها و بندها، و محصورسازی قسمت هایی از آب های ساحلی کم عمق، و سپس خارج کردن آب آن از طریق زهکشی، سطح زمین های قابل کشت را به نحو قابل توجهی افزایش داده اند. برنامۀ «زوئیدر زه»، که نخستین مرحلۀ آن ساختنِ بندی به طول ۲۹ کیلومتر بود و در ۱۹۳۲ تکمیل شد، نزدیک به ۲۰۰هزار هکتار اراضی پست ساحلی را بازیافته است، که اراضی بازیابی و احیاشده از دریا به شمار می آید. از آن جا که قسمت عمدۀ این اراضی پایین تر از سطح دریا واقع است، برای نگهداری آب در سطح مطلوب، تلمبه زنی و پمپاژ مداوم آن ضروری است. امّا، تجربۀ هلندی ها حامل هشداری نیز است. کشاورزان هلندی، اگرچه برخی از عالی ترین محصولات را در سطح جهان از زمین های احیاشدۀ خود گرفته اند، از این بابت هزینۀ چشمگیری هم پرداخته اند. هزینه سالانۀ زهکشی و تعمیرات بند به ۴۰۰میلیون دلار سر می زند؛ رواناب کودهای شیمیایی و آفت کش ها بر میزان آلودگی آب می افزاید؛ تلمبه زنی دایم نمک زمین های پَست را فشرده کرده و سبب شده است که این نمک ها بیشتر فرونشست کنند و، درعین حال، بیم آن می رود که شاید سطح آب دریا بالا آید. درنتیجه، دولت هلند در ۱۹۹۳ برنامه هایی را برای وارونه کردن فرآیند احیای اراضی اعلام کرد، که طی آن بیش از ۲۴۰هزار هکتار زمین به باتلاق، دریاچه، و جنگل تبدیل می شود. مسائل و مشکلات عمده مربوط به نواحی بایر که ناشی از فعالیت های آدمی در حوزه صنعت، کان کنی، و تخلیۀ زباله اند عبارت اند از شیب های ناپایدار، نشست مواد شیمیایی، و نارسایی های تغذیۀ خاک. این گونه نواحی بایر و عاطل فقط بخش کوچکی از نواحی خشکی را اشغال کرده اند، امّا غالباً در نواحی پرجمعیت متمرکز شده اند و، علاوه بر زشتی منظر، گاه در نواحی گسترده ای هوا و آب را آلوده می کنند. در چنین مواردی نیاز به احیا و بازیابی اراضی ضرورت خاصی می یابد؛ امّا وقتی که این کار انجام شود، محیط زیست سالم تری حاصل می آید و اراضی مفیدی هم در اختیار جامعه قرار می گیرد. ناپایداری شیب را با تبدیل کردن نواحی بایر به زمین های با شیب های ملایم تر که با ویژگی های چشم اندازی پیرامون سازگار باشند می توان کاهش داد. از طریق اقدام برای مهار آب و استقرار پوشش گیاهی می توان از فرسایش جلوگیری کرد. روش های به کاررفته برای کاستن از مسائل و مشکلاتِ ناشی از آلودگی شیمیایی، بسته به ماهیت این مواد متفاوت است. غلظت های بالای نمک های محلول را از طریق ردکردن نمک با آب از لایه های سطحی خاک می توان کاهش داد. قدرت اسیدی را با ریختن مواد کلسیم دار، مانند سنگ آهن پودرشده، در خاک می توان کم کرد. امّا، حاصل این اقدامات اصلاحی ممکن است موقتی باشد. پسماندها و زباله های معدنی غالباً مقادیر زیادی پیریت (FeSm) دارند که با اکسیژن و آب واکنش می دهد و اسید سولفوریک و سایر فرآورده های سمی تولید می کند. به این ترتیب پیوسته اسید تولید می شود، و تصفیۀ متناوبی بعد از احیای اولیۀ اراضی همواره ضروری است. خواص شیمیایی و فیزیکی پسماندها و ضایعات گاهی چندان مغایر با رشد گیاهان است که یگانه اقدام رضایت بخش در زمینۀ احیای اراضی عبارت است از پوشاندن زباله و ضایعات با لایۀ ضخیمی از مواد از جنس خاک. در مواردی دیگر، ارتقای شرایط از طریق به کارگیری مواد پسماندی دیگر، همچون خاکستر سوخت تولیدشده در نیروگاه های زغال سنگ سوز یا لجن فاضلاب حاصل از تصفیه خانه های شهری، شاید میسر باشد. متداول ترین مشکل احیای اراضی در جهان به دفع زباله های شهری مرتبط می شود. اگرچه قسمت اعظم این مواد زاید، بی اثر یا قابل تجزیۀ زیستی و به ندرت حاوی مواد سمّی خطرناک اند، مشکلاتی را برای بهداشت همگانی می توانند فراهم آورند. برای بازیافت مواد ارزشمند از زباله و تولید انرژی یا فرآورده های جدید از آن تلاش های زیادی صورت گرفته است؛ با این حال، قسمت اعظم آن را هنوز هم در زمین تخلیه و دفن می کنند. در شرایط آرمانی، این جایگاه های تخلیه و دفن زباله دور از آب های سطحی و زیرزمینی انتخاب می شوند، زباله ها را فشرده می کنند و با خاک می پوشانند، و پوشش گیاهی روی آن ها به وجود می آورند. متأسفانه، کمبود جایگاه های مناسب، به خصوص در نزدیکی شهرهای بزرگ، برای این کار کاملاً مشهود است. مشکلات احیای اراضی، علاوه بر زباله های شهری، از خاکریز بزرگراه و مخازن آب، خاکستر سوخت پودرشده، و زبالۀ حاصل از دفع و فرآوری موادی چون شن و سنگ ریزه، سنگ ساختمانی، سنگ آهک، بوکسیت، خاک رس چینی، سنگ آهک، طلا، و انواع متعدد و متنوع فلزات سنگین ناشی می شود. احیای اراضی معمولاً متضمن ایجاد و تثبیت پوشش گیاهی است. گزینش گونه ها و نژادهایی که دربرابر شرایط ناسازگار مقاوم باشند می تواند هزینه اصلاح جایگاه را کاهش دهد و فرصت های موفقیت را ارتقا بخشد. از روش های زمان آزمودآمادگی جایگاه و نشاندن گیاه، هرجا که میسر باشد، باید استفاده کرد. مثلاً اگر آمیختۀ آهک و کود را در لایه های فوقانی وارد کنند، بستری برای بذر آماده کنند، بذر را به داخل خاک فرو برند، و روی آن خاک پوش بریزند احتمال موفقیت بیشتر است.
(یا: بازیافت اراضی) عملی که نواحی خارج از دسترس را برای استفادۀ آدمی دسترس پذیر می کند. زمین های باتلاقی، بیابان ها، و اراضی ساحلی زیر آب رفته به طور طبیعی خارج از دسترس اند؛ همین طور معادن سطحی، جایگاه های تخلیه زباله، و مکان های دفن زبالۀ شهری، زمین های بایر و سترونی اند که براثر فعالیت انسانی پدید آمد ه اند. زمین هایی که از این گونه نواحی احیا شده باشند برای کشاورزی و جنگل کاری، مقاصد تفریحی، جایگاه حیات وحش، و ساخت وسازهای صنعتی یا مسکونی به کار برده می شوند. حوزه هایی که به نحو طبیعی خارج از دسترس قرار دارند غالباً به دلیل رطوبت شدید آن هاست. نواحی مرطوب یا باید زهکشی یا خاکریزی شوند. زهکشی به چند طریق اجرا می شود؛ با ساختن منظومه ای از مجراها، از راهِ قراردادن لوله های زهکشی، و از طریق نصب تلمبه برای کشیدن آب. در بسیاری از موارد، برای جلوگیری از ورود آب به اراضی احیاشده، باید خاکریز ساخته شود. عملیات خاک ریزی مستلزم ریختن مقادیر زیادی مواد مناسب مانند شن است که غالباً با حفّاری کردن نواحی مجاور فراهم می آید. آب را یا از طریق پمپاژ (تلمبه کردن) آب از منابع زیرزمینی و یا با انتقال آن از طریق سامانۀ آبیاری به مناطق خشک می رسانند. احیای زمین های باتلاقی و نواحی مردابی، رفاه بسیاری از کشورها را به نحو نظرگیری افزون کرده است. هلند نمونه ای بارز از این امر به شمار می آید. در طی قرن ها، در این سرزمین با ساختن دیواره ها و بندها، و محصورسازی قسمت هایی از آب های ساحلی کم عمق، و سپس خارج کردن آب آن از طریق زهکشی، سطح زمین های قابل کشت را به نحو قابل توجهی افزایش داده اند. برنامۀ «زوئیدر زه»، که نخستین مرحلۀ آن ساختنِ بندی به طول ۲۹ کیلومتر بود و در ۱۹۳۲ تکمیل شد، نزدیک به ۲۰۰هزار هکتار اراضی پست ساحلی را بازیافته است، که اراضی بازیابی و احیاشده از دریا به شمار می آید. از آن جا که قسمت عمدۀ این اراضی پایین تر از سطح دریا واقع است، برای نگهداری آب در سطح مطلوب، تلمبه زنی و پمپاژ مداوم آن ضروری است. امّا، تجربۀ هلندی ها حامل هشداری نیز است. کشاورزان هلندی، اگرچه برخی از عالی ترین محصولات را در سطح جهان از زمین های احیاشدۀ خود گرفته اند، از این بابت هزینۀ چشمگیری هم پرداخته اند. هزینه سالانۀ زهکشی و تعمیرات بند به ۴۰۰میلیون دلار سر می زند؛ رواناب کودهای شیمیایی و آفت کش ها بر میزان آلودگی آب می افزاید؛ تلمبه زنی دایم نمک زمین های پَست را فشرده کرده و سبب شده است که این نمک ها بیشتر فرونشست کنند و، درعین حال، بیم آن می رود که شاید سطح آب دریا بالا آید. درنتیجه، دولت هلند در ۱۹۹۳ برنامه هایی را برای وارونه کردن فرآیند احیای اراضی اعلام کرد، که طی آن بیش از ۲۴۰هزار هکتار زمین به باتلاق، دریاچه، و جنگل تبدیل می شود. مسائل و مشکلات عمده مربوط به نواحی بایر که ناشی از فعالیت های آدمی در حوزه صنعت، کان کنی، و تخلیۀ زباله اند عبارت اند از شیب های ناپایدار، نشست مواد شیمیایی، و نارسایی های تغذیۀ خاک. این گونه نواحی بایر و عاطل فقط بخش کوچکی از نواحی خشکی را اشغال کرده اند، امّا غالباً در نواحی پرجمعیت متمرکز شده اند و، علاوه بر زشتی منظر، گاه در نواحی گسترده ای هوا و آب را آلوده می کنند. در چنین مواردی نیاز به احیا و بازیابی اراضی ضرورت خاصی می یابد؛ امّا وقتی که این کار انجام شود، محیط زیست سالم تری حاصل می آید و اراضی مفیدی هم در اختیار جامعه قرار می گیرد. ناپایداری شیب را با تبدیل کردن نواحی بایر به زمین های با شیب های ملایم تر که با ویژگی های چشم اندازی پیرامون سازگار باشند می توان کاهش داد. از طریق اقدام برای مهار آب و استقرار پوشش گیاهی می توان از فرسایش جلوگیری کرد. روش های به کاررفته برای کاستن از مسائل و مشکلاتِ ناشی از آلودگی شیمیایی، بسته به ماهیت این مواد متفاوت است. غلظت های بالای نمک های محلول را از طریق ردکردن نمک با آب از لایه های سطحی خاک می توان کاهش داد. قدرت اسیدی را با ریختن مواد کلسیم دار، مانند سنگ آهن پودرشده، در خاک می توان کم کرد. امّا، حاصل این اقدامات اصلاحی ممکن است موقتی باشد. پسماندها و زباله های معدنی غالباً مقادیر زیادی پیریت (FeSm) دارند که با اکسیژن و آب واکنش می دهد و اسید سولفوریک و سایر فرآورده های سمی تولید می کند. به این ترتیب پیوسته اسید تولید می شود، و تصفیۀ متناوبی بعد از احیای اولیۀ اراضی همواره ضروری است. خواص شیمیایی و فیزیکی پسماندها و ضایعات گاهی چندان مغایر با رشد گیاهان است که یگانه اقدام رضایت بخش در زمینۀ احیای اراضی عبارت است از پوشاندن زباله و ضایعات با لایۀ ضخیمی از مواد از جنس خاک. در مواردی دیگر، ارتقای شرایط از طریق به کارگیری مواد پسماندی دیگر، همچون خاکستر سوخت تولیدشده در نیروگاه های زغال سنگ سوز یا لجن فاضلاب حاصل از تصفیه خانه های شهری، شاید میسر باشد. متداول ترین مشکل احیای اراضی در جهان به دفع زباله های شهری مرتبط می شود. اگرچه قسمت اعظم این مواد زاید، بی اثر یا قابل تجزیۀ زیستی و به ندرت حاوی مواد سمّی خطرناک اند، مشکلاتی را برای بهداشت همگانی می توانند فراهم آورند. برای بازیافت مواد ارزشمند از زباله و تولید انرژی یا فرآورده های جدید از آن تلاش های زیادی صورت گرفته است؛ با این حال، قسمت اعظم آن را هنوز هم در زمین تخلیه و دفن می کنند. در شرایط آرمانی، این جایگاه های تخلیه و دفن زباله دور از آب های سطحی و زیرزمینی انتخاب می شوند، زباله ها را فشرده می کنند و با خاک می پوشانند، و پوشش گیاهی روی آن ها به وجود می آورند. متأسفانه، کمبود جایگاه های مناسب، به خصوص در نزدیکی شهرهای بزرگ، برای این کار کاملاً مشهود است. مشکلات احیای اراضی، علاوه بر زباله های شهری، از خاکریز بزرگراه و مخازن آب، خاکستر سوخت پودرشده، و زبالۀ حاصل از دفع و فرآوری موادی چون شن و سنگ ریزه، سنگ ساختمانی، سنگ آهک، بوکسیت، خاک رس چینی، سنگ آهک، طلا، و انواع متعدد و متنوع فلزات سنگین ناشی می شود. احیای اراضی معمولاً متضمن ایجاد و تثبیت پوشش گیاهی است. گزینش گونه ها و نژادهایی که دربرابر شرایط ناسازگار مقاوم باشند می تواند هزینه اصلاح جایگاه را کاهش دهد و فرصت های موفقیت را ارتقا بخشد. از روش های زمان آزمودآمادگی جایگاه و نشاندن گیاه، هرجا که میسر باشد، باید استفاده کرد. مثلاً اگر آمیختۀ آهک و کود را در لایه های فوقانی وارد کنند، بستری برای بذر آماده کنند، بذر را به داخل خاک فرو برند، و روی آن خاک پوش بریزند احتمال موفقیت بیشتر است.
wikijoo: احیای_اراضی