احیال

لغت نامه دهخدا

احیال. [ اَح ْ ] ( ع اِ ) ج ِ حَیل.

احیال. [ اِح ْ ] ( ع مص ) چاره ساختن. ( دستورالاخوان قاضی بدر محمد دهار، نسخه خطی مؤلف ). || حواله پذیرفتن. ( دستورالاخوان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس