احوی
لغت نامه دهخدا
احوی. [ اَ وا ] ( ع ص ) سیاه. سیاه مایل بسبزی. || سرخ مایل بسیاهی. || سیه گونه. گندم گونه. || سیاه لب. سیاه فام لب و جز آن. ( زوزنی ) ( مهذب الاسماء ). کبودوام لب و جز آن. || گیاهی که بسیاهی زند. مؤنث : حَوّاء. ج ، حُوّ.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید