احوال گرفتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) استفسار از حال کسی احوال کسی را پرسیدن از چگونگی تندرستی و بیماری کسی یا وضع و کار و بار او جویا شدن .

پیشنهاد کاربران

احوال گرفتن ؛ احوال پرسیدن. ( آنندراج ) .
احوال گرفتن: [عامیانه، کنایه ] جویای حال شدن .

بپرس