احناط

لغت نامه دهخدا

احناط. [ اِ ] ( ع مص ) احناط زرع ؛ خداوند وقت درو شدن کشت. || اِحناط رِمث ؛ سفید شدن و رسیدن و پخته شدن گیاه ِ رمث. || حنوط کردن مرده. حنوط پاشیدن بر میت. || مردن ( بصیغه مجهول ). ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس