دیکشنری
مترجم
بپرس
احمیماء
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
احمیماء. [ اِ ]( ع مص ) سیاه شدن ، چنانکه شب و اَبر. || سیاه شدن حدقه. ( زوزنی ). || اَحم گردیدن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها