[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از اثر آفرینان است
فرزند آقا محمد ناظر در 1296 تولد یافت و از دانشکده ادبیات تهران لیسانس گرفت. مدتی در وزارت کشور شاغل بود و آخرین سمتش در آن وزراتخانه معاونت فرمانداری تهران بود. از اهم مشاغل او شهرداری کرمان می باشد.
در انتخابات دوره شانزدهم که در 1328 انجام یافت ناظرزاده از طرف سیرجان وکیل شد و در دوره هفدهم نیز این سمت را احراز کرد و با جبهه ملی نزدیک شد و جزو فراکسیون جبه ملی در مجلس بود و قلما و قدما حکومت مصدق السلطنه را تأیید می کرد. بعد از مرداد 1332 از وکالت عزل و تحت تعقیب فرمانداری نظامی وقت قرار گرفت و به قلعه فلک الافلاک تبعید شد.
یک قسمت از این تبعید مولود اختلافی بود که بین او و فرماندار نظامی تهران که در آن تاریخ سرتیپ فرهاد دادستان بود وجود داشت و گویا مورد هتک و حرمت هم شده و در حضور جمع او را مضروب ساخته بودند. سرتیپ مزبور با تلاش فراوان فرماندهی لشکر کرمان را برای خود دست و پا کرده بود ولی چون وجهه زیادی نداشت و قوم و خویش نزدیک شاه بود ناظرزاده از این انتصاب جلوگیری و ابلاغ فرماندهی لشکر او را لغو ساخته، همین موضوع بعدا دردسر شدیدی پیش آورد.
دکتر ناظرزاده در 1331 درجه دکترای زبان و ادبیات از دانشگاه تهران گرفت و در دانشکده ادبیات و دانشکده معقول و منقول تدریس می نمود. وی نویسنده و شاعر بود و غیر از روزنامه شهرآشوب که مدتی در تهران انتشار می داد در روزنامه های مختلف مقاله می نوشت. ابتدا بیشتر مقالاتش جنبه سیاسی داشت بعد سلسله مقالاتی در ادبیات و عرفان و مسائل تحقیقی تاریخی به رشته تحریر درآورد. سبک و انشاء روان و ذوق ادبی و تاریخی به نوشته های او شیرینی خاصی می داد و گاهی با طنز و مطایبه همراه بود و خواننده را به تحسین وامی داشت. ناظرزاده کرمانی در آخر عمر از حلیه بینایی محروم شد و بیماری های مختلف گریبان او را گرفت و در حدود 60 سالگی وفات یافت. مردی خوش خلق، خوش طینت، فاضل و محقق ساده دل، نیک فطرت و خوش محضر بود. گاهی شعر می سرود و اشعارش هم دلنشین و مضامین شیرین دربرداشتند.
نویسنده، شاعر، استاد دانشگاه و روزنامه نگار. در کرمان به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی را نزد پدر و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش و تهران به پایان برد و از دارالفنون در رشته ی ادبی فارغ التحصیل شد و به موازات علوم جدید، علوم قدیم و فقه و عربی و فلسفه را نیز آموخت. ناظرزاده رشته ی علوم سیاسی را در دانشکده ی حقوق گذراند و سپس موفق به اخذ لیسانس عالی گردید. وی درجه ی دکترای خود را در رشته ی ادبیات فارسی اخذ نمود و رساله اش را در «شرح حال و آثار عمادالدین علی فقیه کرمانی» نوشت.
سپس از طرف دانشگاه تهران به پاریس مأمور شد و توانست در این مأموریت، دوره ی دکترای جامعه شناسی ادیان را نیز در دانشگاه سوربن به پایان برساند و رساله ی خود را در «تحقیق درباره ی مذهب جعفری» زیر نظر پروفسور هانری درش بنویسد. وی از 1335 ق تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد و در 1341 ش با سمت نمایندگی ایران در کنگره مؤتمر اسلامی شرکت کرد.
فرزند آقا محمد ناظر در 1296 تولد یافت و از دانشکده ادبیات تهران لیسانس گرفت. مدتی در وزارت کشور شاغل بود و آخرین سمتش در آن وزراتخانه معاونت فرمانداری تهران بود. از اهم مشاغل او شهرداری کرمان می باشد.
در انتخابات دوره شانزدهم که در 1328 انجام یافت ناظرزاده از طرف سیرجان وکیل شد و در دوره هفدهم نیز این سمت را احراز کرد و با جبهه ملی نزدیک شد و جزو فراکسیون جبه ملی در مجلس بود و قلما و قدما حکومت مصدق السلطنه را تأیید می کرد. بعد از مرداد 1332 از وکالت عزل و تحت تعقیب فرمانداری نظامی وقت قرار گرفت و به قلعه فلک الافلاک تبعید شد.
یک قسمت از این تبعید مولود اختلافی بود که بین او و فرماندار نظامی تهران که در آن تاریخ سرتیپ فرهاد دادستان بود وجود داشت و گویا مورد هتک و حرمت هم شده و در حضور جمع او را مضروب ساخته بودند. سرتیپ مزبور با تلاش فراوان فرماندهی لشکر کرمان را برای خود دست و پا کرده بود ولی چون وجهه زیادی نداشت و قوم و خویش نزدیک شاه بود ناظرزاده از این انتصاب جلوگیری و ابلاغ فرماندهی لشکر او را لغو ساخته، همین موضوع بعدا دردسر شدیدی پیش آورد.
دکتر ناظرزاده در 1331 درجه دکترای زبان و ادبیات از دانشگاه تهران گرفت و در دانشکده ادبیات و دانشکده معقول و منقول تدریس می نمود. وی نویسنده و شاعر بود و غیر از روزنامه شهرآشوب که مدتی در تهران انتشار می داد در روزنامه های مختلف مقاله می نوشت. ابتدا بیشتر مقالاتش جنبه سیاسی داشت بعد سلسله مقالاتی در ادبیات و عرفان و مسائل تحقیقی تاریخی به رشته تحریر درآورد. سبک و انشاء روان و ذوق ادبی و تاریخی به نوشته های او شیرینی خاصی می داد و گاهی با طنز و مطایبه همراه بود و خواننده را به تحسین وامی داشت. ناظرزاده کرمانی در آخر عمر از حلیه بینایی محروم شد و بیماری های مختلف گریبان او را گرفت و در حدود 60 سالگی وفات یافت. مردی خوش خلق، خوش طینت، فاضل و محقق ساده دل، نیک فطرت و خوش محضر بود. گاهی شعر می سرود و اشعارش هم دلنشین و مضامین شیرین دربرداشتند.
نویسنده، شاعر، استاد دانشگاه و روزنامه نگار. در کرمان به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی را نزد پدر و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش و تهران به پایان برد و از دارالفنون در رشته ی ادبی فارغ التحصیل شد و به موازات علوم جدید، علوم قدیم و فقه و عربی و فلسفه را نیز آموخت. ناظرزاده رشته ی علوم سیاسی را در دانشکده ی حقوق گذراند و سپس موفق به اخذ لیسانس عالی گردید. وی درجه ی دکترای خود را در رشته ی ادبیات فارسی اخذ نمود و رساله اش را در «شرح حال و آثار عمادالدین علی فقیه کرمانی» نوشت.
سپس از طرف دانشگاه تهران به پاریس مأمور شد و توانست در این مأموریت، دوره ی دکترای جامعه شناسی ادیان را نیز در دانشگاه سوربن به پایان برساند و رساله ی خود را در «تحقیق درباره ی مذهب جعفری» زیر نظر پروفسور هانری درش بنویسد. وی از 1335 ق تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد و در 1341 ش با سمت نمایندگی ایران در کنگره مؤتمر اسلامی شرکت کرد.
wikiahlb: احمد_ناظرزاده_کرمانی