احمد قابل ( ۹ مهر ۱۳۳۶ – ۱ آبان ۱۳۹۱ ) مجتهد، پژوهشگر دینی، فعال سیاسی و از شاگردان حسینعلی منتظری بود. قابل از مخالفان و منتقدان جدی سیدعلی خامنه ای بود و مشروعیت الهی ولی فقیه را فاقد پایه و اساس علمی می دانست.
... [مشاهده متن کامل]
احمد قابل در مهر ۱۳۳۶ در تربت جام، در خانواده ای روحانی متولد شد. احمد فرزند پنجم خانواده بود. پدرش شیرمحمد از سال ۱۳۶۴ تا زمان فوت ( ۱۳۷۲ ) امام جمعهٔ فریمان بود.
احمد تحصیلات ابتدایی نظام قدیم را در سال ۱۳۵۰ در مشهد به پایان برد و از سال ۱۳۵۱ تحصیل علوم اسلامی را در حوزهٔ علمیهٔ مشهد در مدرسهٔ آیت الله میلانی آغاز کرد. او در سال ۱۳۵۴ برای ادامهٔ تحصیل روانهٔ حوزه علمیه قم شد. قابل از سال ۱۳۶۴ تحصیل در مرحلهٔ خارج را آغاز کرد. او خارج اصول و خارج فقه را نزد میرزا جواد تبریزی، محمد فاضل لنکرانی، حسین وحید خراسانی، موسی شبیری زنجانی و یوسف صانعی گذراند. مهم ترین استاد او در فقه، حسینعلی منتظری بود که قابل همیشه از او با عنوان «استاد علامه» یاد می کرد. قابل در علم معقول، شاگرد یحیی انصاری شیرازی و شیخ حسن تهرانی بود. قابل مدت کوتاهی مدیر مدرسهٔ علمیهٔ فریمان بود و مقدمات و شرح لمعه تدریس می کرد.
قابل در شهریور ۱۳۷۷ از استاد خود حسینعلی منتظری درجهٔ اجتهاد گرفت. در مرداد ۱۳۸۱ حسینعلی منتظری سه نفر از شاگردان خود، احمد قابل و محمدعلی ایازی و محسن کدیور را برای پاسخگویی به سوالات شرعی معرفی کرد.
قابل در سال ۱۳۷۰ لباس روحانیت را کنار گذاشت و بعدها در این باره نوشت:
من در تابستان سال ۱۳۷۰ به اختیار خود لباس روحانیت را کنار گذاشتم. علت آن چند چیز بود:
الف ) آن لباس بسیار دست وپاگیر و زحمت آفرین است. در گرمای تابستان، شلوغی جمعیت، هنگام پیش آمدهایی که شتاب در آن لازم است، سفر، رانندگی و … حقیقتاً مزاحم رفتار طبیعی آدمی می شود.
ب ) آن لباس موجب انگشت نما شدن در مجامع عمومی است که آثار زیان باری را برای فرد ملبّس و جامعهٔ او در پی داشته و دارد. غرور کاذب اکثر افراد ملبّس به لباس روحانیت، منجر به عدم مراعات اخلاق انسانی اسلامی در بسیاری از مراودات اجتماعی آنان شده است و تنها عامل تسهیل کنندهٔ این رفتار ناپسند، تفاوت لباس روحانیان از سایر مردم بوده است.
پ ) پیامبر خدا و ائمهٔ هدی به عدم تمایز لباسی از سایر مؤمنان مشهور بودند تا جایی که افراد غریبه در اولین حضور خود در جمع مسلمانان، نمی توانستند پیامبر و یا ائمه را از دیگران تشخیص دهند، و این نکته در اندیشهٔ شریعت محمدی به عنوان «فضیلت» شناخته شده است. اگر «عدم تمایز لباسی» را فضیلت بشماریم، نتیجهٔ آن «نامطلوب بودن تمایز لباسی» است و این نکته ای است که نباید از آن غفلت کرد.

... [مشاهده متن کامل]
احمد قابل در مهر ۱۳۳۶ در تربت جام، در خانواده ای روحانی متولد شد. احمد فرزند پنجم خانواده بود. پدرش شیرمحمد از سال ۱۳۶۴ تا زمان فوت ( ۱۳۷۲ ) امام جمعهٔ فریمان بود.
احمد تحصیلات ابتدایی نظام قدیم را در سال ۱۳۵۰ در مشهد به پایان برد و از سال ۱۳۵۱ تحصیل علوم اسلامی را در حوزهٔ علمیهٔ مشهد در مدرسهٔ آیت الله میلانی آغاز کرد. او در سال ۱۳۵۴ برای ادامهٔ تحصیل روانهٔ حوزه علمیه قم شد. قابل از سال ۱۳۶۴ تحصیل در مرحلهٔ خارج را آغاز کرد. او خارج اصول و خارج فقه را نزد میرزا جواد تبریزی، محمد فاضل لنکرانی، حسین وحید خراسانی، موسی شبیری زنجانی و یوسف صانعی گذراند. مهم ترین استاد او در فقه، حسینعلی منتظری بود که قابل همیشه از او با عنوان «استاد علامه» یاد می کرد. قابل در علم معقول، شاگرد یحیی انصاری شیرازی و شیخ حسن تهرانی بود. قابل مدت کوتاهی مدیر مدرسهٔ علمیهٔ فریمان بود و مقدمات و شرح لمعه تدریس می کرد.
قابل در شهریور ۱۳۷۷ از استاد خود حسینعلی منتظری درجهٔ اجتهاد گرفت. در مرداد ۱۳۸۱ حسینعلی منتظری سه نفر از شاگردان خود، احمد قابل و محمدعلی ایازی و محسن کدیور را برای پاسخگویی به سوالات شرعی معرفی کرد.
قابل در سال ۱۳۷۰ لباس روحانیت را کنار گذاشت و بعدها در این باره نوشت:
من در تابستان سال ۱۳۷۰ به اختیار خود لباس روحانیت را کنار گذاشتم. علت آن چند چیز بود:
الف ) آن لباس بسیار دست وپاگیر و زحمت آفرین است. در گرمای تابستان، شلوغی جمعیت، هنگام پیش آمدهایی که شتاب در آن لازم است، سفر، رانندگی و … حقیقتاً مزاحم رفتار طبیعی آدمی می شود.
ب ) آن لباس موجب انگشت نما شدن در مجامع عمومی است که آثار زیان باری را برای فرد ملبّس و جامعهٔ او در پی داشته و دارد. غرور کاذب اکثر افراد ملبّس به لباس روحانیت، منجر به عدم مراعات اخلاق انسانی اسلامی در بسیاری از مراودات اجتماعی آنان شده است و تنها عامل تسهیل کنندهٔ این رفتار ناپسند، تفاوت لباس روحانیان از سایر مردم بوده است.
پ ) پیامبر خدا و ائمهٔ هدی به عدم تمایز لباسی از سایر مؤمنان مشهور بودند تا جایی که افراد غریبه در اولین حضور خود در جمع مسلمانان، نمی توانستند پیامبر و یا ائمه را از دیگران تشخیص دهند، و این نکته در اندیشهٔ شریعت محمدی به عنوان «فضیلت» شناخته شده است. اگر «عدم تمایز لباسی» را فضیلت بشماریم، نتیجهٔ آن «نامطلوب بودن تمایز لباسی» است و این نکته ای است که نباید از آن غفلت کرد.
