احمد ساروی

لغت نامه دهخدا

احمد ساروی. [ اَ م َ دِ ] ( اِخ ) ( سلطان... ). خوندمیر در حبیب السیر ج 2 ص 345 آرد که :پیش از آنکه ، ولایت عراق عجم در حیز تسخیر پادشاه کشور گیر ( شاه اسماعیل ) درآید، بسبب فتور امور دولت سلاطین آق قویلوق [ کذا ] شخصی که موسوم بود بسلطان احمد ساروی جمعی از مردم هرجائی بخود متفق گردانیده دارالعباد یزد را بتحت تصرف درآورد و چون ماهچه علم آفتاب اشراق بر ساحت بلاد عراق تافت ایالت یزد به حسین بیک لَله متعلق شد... و حکم همایون نفاذ یافت که شاه تقی الدین اصفهانی مصحوب شعیب آقا به یزد رود و سلطان احمد ساروی را از مقام خلاف و عناد بگذراند و بمساعی جمیله شاه تقی الدین بین الجانبین قواعد مصالحه تمهید یافته سلطان احمد عهد و پیمان در میان آورد که مدت العمراز جاده عبودیت خدام سده سدره منزلت درنگذرد و نسبت بشعیب آقا در مقام اتحاد و موافقت باشد آنگاه شعیب آقا به یزد درآمده روزی چند حکومت کرد و سلطان احمد راغایت شرارت برآن داشت که نقض عهد نموده ناگاه او رادر حمام بسعادت شهادت رسانید و از روی استقلال بفرمانفرمائی مشغول گردید اما هم در آن اوان بر دست محمد کره که در کره خاک مثل او بیباکی نبود بقتل رسید.

پیشنهاد کاربران

بپرس