احلاب. [ اِ ] ( ع مص ) برای کسی شیر دوشیدن. || ماده زادن شتران کسی. ( منتهی الارب ). خداوند شتران ماده شدن. ( تاج المصادر ). || فراهم آمدن از هر سو برای یاری. ( منتهی الارب ). فاهم آمدن از بهر یاری. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). جمع شدن. || یاری دادن کسی را بر شیر دوشیدن یا بر هر کار. ( منتهی الارب ). یاری دادن برشیر دوشیدن و بر غیر آن. ( تاج المصادر ). || دادن کسی را شیری که دوشیده است. || ازچراگاه شیر دوشیده به خانه فرستادن. ( منتهی الارب ).