احقر


معنی انگلیسی:
least

لغت نامه دهخدا

احقر. [ اَ ق َ ] ( ع ن تف ) حقیرتر. خُردتر. کوچکتر. || خوارتر: احقر من التراب.

فرهنگ فارسی

حقیرتر، کوچکتر، خوارتر
( صفت ) ۱ - حقیرتر کوچکتر خردتر خوارتر . ۲ - در تخاطب و تحریر گوینده و نویسنده از خود به ( احقر ) تعبیر کند . یا احقر انام . ۱ - کوچکترین مخلوق . ۲ - در تحریر نویسنده از خود بدین ترکیب تعبیر کند .

فرهنگ معین

( اَ قَ ) [ ع . ] (ص تف . ) حقیرتر، کوچکتر، خردتر، خوارتر.

فرهنگ عمید

حقیرتر، کوچک تر، خوارتر.

پیشنهاد کاربران

الاحقر که به معنی کوچک و حقیر میباشد در دوران قاجاریه و تا اواسط دوران پهلوی اول در نگارش نامه توسط نویسنده بکار می رفته و البته اینکه بطور تقریبی مورد استفاده توسط قشر روحانی جامعه بوده و دیگران ( باتوجه
...
[مشاهده متن کامل]
به معدود بودن افراد، با سواد که توانایی نوشتن داشته باشند ) در نامه نگاری خود از عباراتی دیگر همچون بنده سراپا تقصیر، نمکپرورده، خاک آستان آن عالی جناب و مثل این عبارات بکار می گرفتند و آقایان علمای دین با توجه به گیرنده ی نامه که اگر از دولتیان بودن که دیگر با منتهای سعی و استفاده از هر عباراتی منظور خود را مطلوب به نظر می رساندند و اظهار خاک پائی نموده و در ابتدا و انتها و میانه نوشته خود اینگونه خود را معرفی میکردن که الاحقر سید م. توسل. . . ودر میانه الاحقر عرض کرده بودم و در آخر بنده خاک سای کمترین بی مقدار الاحقر سید مر. . متوس. . . .

این کلمه جدیدا
در مراودات و نامه نگاری ها باب شده
به معنی درست
کوچکتر
اما در نامه های اشخاص به معنی کوچک شما میباشد. . .

بپرس