احفاف. [ اِ ] ( ع مص ) بی روغن گذاشتن سر را مدتی. ( منتهی الارب ). روغن بر سر ناکردن. ( تاج المصادر ). || چنان راندن اسب را که آواز برآید از رفتار وی. ( منتهی الارب ). اسب را بر دویدن داشتن. ( تاج المصادر ). || بافتن جامه را بشانه و تیغ. || یاد کردن کسی را بزشتی. ( منتهی الارب ).