احفار. [ اِ ] ( ع مص ) اِحفارِ صبی ؛ افتادن چهار دندان پیشین کودک ، دو از بالا و دو از زیر. || احفارِ مُهر؛ افتادن دندانهای ثنایا و رباعیات کُرّه. ( منتهی الارب ). || اِحفارِ کسی چاهی را؛ یاری دادن کسی را در کندن چاه. ( منتهی الارب ).احفار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ حَفَر.احفار. [ اَ ] ( اِخ ) موضعی است در بادیةالعرب. ( مراصد ).