احصاء

/~ehsA/

معنی انگلیسی:
counting

لغت نامه دهخدا

احصاء. [ اِ ] ( ع مص ) شمردن. تعدید. شماره کردن. بشمردن. || نگاه داشتن. حفظ کردن. ضبط کردن. حفظ. وقایه. || دریافتن. ( منتهی الارب ). || نوشتن. || دانستن. || توانستن. || سیراب کردن. ( تاج المصادر ). سیراب گردانیدن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) شمردن ، ضبط کردن ، آمار گرفتن ، سرشماری کردن .

پیشنهاد کاربران

( در ابیات عرفانی ) بمعنی؛ ذکر با فکر - و به شماره درآوردن حقیقت باطنی مطلبی است. [که پس از؛ تفحص و معلوم گشتن "اصل وجودی آن" بیان می گردد]
شرح اسما می نویسد دل به لوح جان ما
عاشقانه روز و شب احصای اسما می کند
اکتساب
احصا یعنی محاسبه، ب ثمر رساندن، زنده کردن یا زنده نگاهداشتن موضوعی بلحاظ حقوقی، منظور شدن
احصاء به معنی شمارش است و در اصل از حصی به معنی ریگ گرفته شده ، زیرا بسیاری از مردم در زمانهای قدیم که به خواندن و نوشتن آشنا نبودند ، حساب موضوعات مختلف را با ریگها نگه می داشتند .
وثیقه

بپرس