دیکشنری
مترجم
بپرس
احشاد
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
احشاد. [اِ ] ( ع مص ) گرد آمدن : احشاد قوم ؛ گرد آمدن آنان.
احشاد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ حَشَد.
فرهنگ فارسی
گرد آمدن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها