احساساتی
/~ehsAsAti/
مترادف احساساتی: پراحساس، پرهیجان، حساس، رقیق القلب، سریع التاثر، عاطفی، هیجانزده
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
احساساتی (آلبوم موسیقی). «احساساتی» آلبومی از گروه موسیقی آلترناتیو راک آ پرفکت سرکل است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: احساساتی (آلبوم موسیقی)
مترادف ها
با حرارت، پر هیجان، گرم، جوشان، احساساتی
موثر، مهیج، احساساتی، حسی، شورانگیز
سودایی، شهوانی، احساساتی، اتشی مزاج
رقت انگیز، احساساتی، دارای احساسات شدید، تاثر اور، حزن اور، سوزناک
احساساتی
احساساتی
احساساتی، حریره یا خمیر مانند
احساساتی
حساس، احساساتی، نیم بند، دل رحیم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
احساساتی: کسی که بسیار زود از پیشامدها، سخنان، نوشته ها یا دیدن چیزی اثر می پذیرد و واکنش نشان می دهد و تحملش در برابر رخدادهای ناگوار اندک است و بسیار آسیب پذیر است؛ او بسیار مهربان و دلسوز است؛ زود دلباخته می شود و از جدایی ها رنج می برد.
( https://www. cnrtl. fr/definition/sensible )
احساساتی: احساسات واژه ای عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی اینهاست:
فاج ( سنسکریت: bhāj )
چتاونت cetāvant ( سنسکریت )
سهردی sahredi ( سنسکریت: sahredaya )
اسپرسی esperesi ( سنسکریت: سپرصیه spreśya )
فاج ( سنسکریت: bhāj )
چتاونت cetāvant ( سنسکریت )
سهردی sahredi ( سنسکریت: sahredaya )
اسپرسی esperesi ( سنسکریت: سپرصیه spreśya )
سهش ورز
سهش به چم احساس و ورز می تواندپسوند درخور آن باشد
سهش به چم احساس و ورز می تواندپسوند درخور آن باشد
مهربان. دل نازک . زودرنج . سهشی . آرام. نرم خو. خوشرو. خوش برخورد. .
رمانتیک. . . .
به اصطلاح ساده احساساتی به اشخاصیکه
غول و بی عقل باشد.
یعنی حرف های جدید زود رویش اثر کنه و بدون ایکه از قوه نطق اش استفاده بکنه، مستقیم بره روی زور.
غول و بی عقل باشد.
یعنی حرف های جدید زود رویش اثر کنه و بدون ایکه از قوه نطق اش استفاده بکنه، مستقیم بره روی زور.
نازک مزاج ، شیشه دل
احساساتی یعنی استفاده ازحواس پنجگانه وبدلیل زود قضاوت کردن وکم تحملی وحساس شدن به آن چیز بدون فکر وکمک گرفتن ازنیروی عقل بدون اینکه به درستی آن پی ببرد وحکمت آن رابداندقضاوت میکند یعنی کسی که وقتی اتفاقی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
برای دیگری یاخودش میافتد بجای اینکه ازعقل وفکرخود استفاده کند وبه صورت مسله بپردازد وبدنبال علت باشدیعنی باچشم دل به موضوع نگاه نکردن
در انگلیسی کلماتpassionalو Sentimental و gush بیشتر از همه کاربرد داره، اما کلمات انگلیسی زیادن