دیکشنری
مترجم
بپرس
احزام
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
احزام. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ حِزم.
احزام. [ اِ ] ( ع مص ) تنگ ساختن برای اسب. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
تنگ ساختن برای اسب
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها