دیکشنری
مترجم
بپرس
احزاق
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
احزاق. [ اِ ] ( ع مص ) بازداشتن کسی را. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها