احزاء

لغت نامه دهخدا

احزاء. [ اِ ] ( ع مص ) ترسیدن. || اِحزاء در سِلعة؛ تنگ گرفتن و دشواری کردن در سلعة. || احزاء بشی ٔ؛ دانستن آن. || بلند شدن. مشرف گردیدن. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس