احراس

لغت نامه دهخدا

احراس. [ اِ ] ( ع مص ) احراس بمکانی ؛ مقیم بودن بجائی. روزگاری در آن مقیم شدن. روزگاری بجائی مقام کردن. ( تاج المصادر ).

احراس. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حارس.

فرهنگ فارسی

جمع حارس
مقیم شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس