احدیه

لغت نامه دهخدا

احدیه. [ اَح َ دی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) رجوع به احدیت شود.

احدیه. [ اَ ح َ دی ی َ / ی ِ ] ( ص نسبی ، اِ ) درمهای قل هواللهی ، و آن نوعی مسکوک سیمین است در قدیم.

احدیه. [ اُ دی ی َ ] ( ع اِ ) نوعی از حداء است. احدوه.

احدیه. [ اُ ح ُ دی ی َ ] ( اِخ ) نام سال سیم هجرت رسول صلوات اﷲ علیه به مدینه و آن مطابق با سال شانزدهم بعثت است و غزوه احد در آن سال روی داده است.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - یگانگی . ۲ - مقام الوهیت ۳ - غیر قابل قسمت بودن ذات خدا .
نام سال سوم هجرت حضرت محمد بمدینه

پیشنهاد کاربران

یه اسم دخترونست.
معنیشم میشه بی همتا، یکتا، یگانه.

بپرس