دیکشنری
مترجم
بپرس
احتناج
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
احتناج. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) میل کردن. کژ گردیدن. چسبیدن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک