احتمال دادن


برابر پارسی: گاسیدن، گمان بردن

معنی انگلیسی:
to consider probable

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گمان بردن تصورکردن .

پیشنهاد کاربران

پیش دیدن، پیش بینی کردن، نزدیک دانستن، گمان کردن، پنداشتن، نزدیک دیدن، نزدیک یافتن
ظن بردن
در بردن
در برده بودم که او قاتل نیست.

بپرس