دیکشنری
مترجم
بپرس
احتلال
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
احتلال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) حلول. احتلال بمکانی ؛ فرودآمدن بدان.
فرهنگ فارسی
احتلال بمکانی فرود آمدن بدان
پیشنهاد کاربران
احتلال: اشغال کردن جایی را گویند ، ورود قوای یک کشور در کشور دیگر نیز احتلال است
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها