احتقاق. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) باهم خصومت کردن. ( منتهی الارب ). خصومت. || احتقاق مال ؛ فربه شدن شتران. ( منتهی الارب ). || احتقاق طعنه به ؛ کشتن طعنه او را یا رسیدن طعنه در سر سرین وی که در استخوان ران است. به اندرون چیزی فروبردن نیزه. || لاغر شدن ستور. || احتقاق فرس ؛ باریک میان شدن اسب. ( منتهی الارب ).