احتقاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) باردان برداشتن. || استحقاب. ذخیره نهادن چیزی را. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). || بستن چیزی را در دنباله پالان یا چوب آن. ( منتهی الارب ). بر ترک بستن. || احتقاب اِثم ؛ برداشتن گناه را. ( منتهی الارب ). گناه و آنچه بدان ماند برداشتن. ( تاج المصادر )( زوزنی ). || بر ترک سوار کردن. اِرداف.