لغت نامه دهخدا
احتفاظ. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) اِحتراس. نگه داشتن. ( زوزنی ) ( مجمل اللغة ). نگاه داشتن. ( تاج المصادر ). || خویشتن داری کردن. ( مؤید الفضلاء ) ( صراح ). || بخشم شدن. ( منتهی الارب ). خشم گرفتن. ( تاج المصادر ). || احتفاظ خود را؛ اختصاص دادن چیزی خویشتن را. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) نگاه داشتن ، حفظ کردن . ۲ - (مص ل . ) خویشتن داری کردن .